منجی انسان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ های توحیدی ائمه علیهم السلام

19 دی 1397 توسط منجی انسان

طبق توحید کامل که شامل ربوبیت و ولایت تشریعی خداوند می شود و بر اساس اذن تشریعی، که به ائمه معصومین علیهم السلام در اعمال ولایت در جامعه داده شده است، روشن می شود که بیشتر جنگهای ائمه به خصوص علی علیه السلام جنگ توحیدی بوده است همچنانکه بیشتر جنگهای پیامبر اسلام جنگ توحیدی بود; یعنی تمام جنگهای علی علیه السلام علیه اصحاب توحید بود که توحید ناقص داشتند; یعنی با کسانی می جنگیدند که توحید در ذات و صفات را قبول داشتند اما توحید در افعال را به طور کامل قبول نداشتند; یعنی ائمه معصوم با مخالفان ربوبیت و ولایت تشریعی خداوند می جنگیدند و این سیره عملی ائمه مؤید این است که آنان موظف به تشکیل حکومت دینی در راستای تحقق توحید کامل بوده اند .

 نظر دهید »

ادله اثبات توحید در ولایت تشریعی

19 دی 1397 توسط منجی انسان

انحصار ولایت و حاکمیت تشریعی در خداوند، با ادله عقلی و نقلی قابل اثبات است و تقریرهای مختلفی از این ادله در کتب علمای اسلامی موجود می باشد که می توان تمام آنها را به یک دلیل عقلی کلی باز گرداند که همان دلیل ملازمه است و با توجه به ادله اثبات توحید در ربوبیت و توحید در تشریع، که به دلیل ملازمه بر می گشت، تبیین این دلیل برای اثبات توحید در ولایت تشریعی خداوند آسانتر می گردد .

 نظر دهید »

اقسام توحید در ربوبیت

17 دی 1397 توسط منجی انسان

1- توحبد در ربوبیّت تکوینی: مراد از توحید در ربوبیّت تکوینی آن است که نظام این جهان، که شامل مجموعۀ پدیده‌های بی‌شمار گذشته و حال و آینده می‌شود، تحت تدبیر حکیمانۀ یک پروردگار اداره می‌شود.

2- توحبد در ربوبیّت تشریعی: مراد از توحید در ربوبیّت تشریعی آن است که فقط خداوند حقّ قانونگذاری برای مردم را دارد و تنها او این اختیار را دارد که بندگان را مکلّف به برخی از امور کند.

پس به طور کلی مقصود از توحید در ربوبیّت آن است که خداوند هیچ شریکی در تدبیر عالم یا مکلّف کردن بندگان ندارد.

 نظر دهید »

فضیلت توحید نزد عارفان

17 دی 1397 توسط منجی انسان

عارفان توحید را اصل علوم، سرّ معارف، مایه دین، بنای مسلمانی و فارق دوست از دشمن می‌دانند و هر طاعتی را بدون توحید، بی ارزش و سرانجام آن را تاریکی می‌شمارند.
انسان با توحید، به بالاترین مرتبه کمال می‌رسد و درجات موحّدان در قرب و بعد، کمال و نقص، فضیلت و رذیلت و شرافت و خسّت، به تفاوت مراتب توحید است،
بنابراین مدار سعادت و شقاوت انسان، توحید و شرک است. ارواح موحدان در اوج‌اند و گناهان عارضی نمی‌تواند آن‌ها را به حضیضی فرو کشاند که ارواح مشرکان گرفتار آن‌اند. روح مشرک با توجه به عبادت و خضوعی که برای غیر خدا دارد ـ به رغم اعمال نیکش ـ پست و تاریک است و نمی‌تواند با اعمال خویش به مرتبه ارواح موحدان دست یابد، همان گونه که ارواح موحدان ـ به رغم گناهانی که گاه از آنان سر می‌زند ـ عزیز و بلندمرتبه است و خیرشان بر شر غلبه دارد و گناهان، آنان را احاطه نکرده و تاریکی حاصل از گناه سراسر وجودشان را نمی‌پوشاند.

 نظر دهید »

توحید در تشریع

16 دی 1397 توسط منجی انسان

تشریع; یعنی احکام و تکالیفی که در دین جعل شده و مربوط به اعتقاد عملی است .

 بنابراین، توحید در تشریع یعنی اعتقاد به اینکه یگانه قانونگذار شایسته، خداوند است و احدی غیر از او مجاز نیست به صورت مستقل و در عرض تشریع الهی برای تنظیم حیات بشری قوانینی وضع کند .

 علامه طباطبایی قدس سره در این باره می نویسد:

 «و هو تدبیر اعمال الانسان بجعل قوانین و احکام یراعیها الانسان بتطبیق اعماله علیها فی مسیر حیاته، لتنتهی به الی کمال سعادته » . «ربوبیت تشریعی یعنی تدبیر اعمال انسانها، با جعل و وضع قوانین و احکامی که اگر انسان رفتار خود را در طول زندگی با آن قوانین تطبیق دهد، او را به کمال سعادت برساند .»

 نظر دهید »

نسبت توحید افعالی با اختیار انسان

16 دی 1397 توسط منجی انسان

فرقه‌ها و مذاهب اسلامی گرچه توحید افعالی را می‌پذیرند، درخصوص رابطه آن با اختیار انسان اتفاق‌نظر ندارند.اشاعره می‌گویند: ازآنجاکه علتی جز خدا وجود ندارد، انسان علت افعال خود نیست و افعال او در واقع افعال خداوندند. معتزله معتقدند خداوند افعال انسان را به خود آنها واگذار کرده است. بنابراین افعال اختیاری انسان مخلوق خداوند نیست.شیعیان امامی بر این باورند که انسان مختار است و افعال او واقعا کارهای او هستند؛ اما او در انجام‌دادن آنها علت مستقل نیست و خداوند علت مستقل همه افعال او است.

به باور متکلمان شیعه، نظریه اشاعره مستلزم این است که انسان موجودی مختار نباشد و این با مسائلی چون تکلیف‌هایی که خداوند برعهده انسان گذاشته و عذاب و پاداش اخروی سازگاری ندارد.همچنین دیدگاه معتزله با توحید در خالقیت و فراگیربودن قدرت خداوند منافات دارد. به عقیده شیعیان توحید افعالی ازآن‌رو با اختیار انسان در تعارض قرار نمی‌گیرد که افعال انسان در طول فعل خداوند است. بنابراین آنها را هم می‌توان فعل خدا دانست و هم فعل انسان.

 نظر دهید »

نظريه جدايى صفات خدا از ذات او

16 دی 1397 توسط منجی انسان

يكى از ديدگاه ها درباره صفات ذات خدا، نظريه گروهى به نام اشاعره (پيروان ابوالحسن اشعرى) است كه گفته اند: صفات الهى چيزى خارج از ذات اويند همواره ملازم با ذات خدا بوده و همانند او، قديم و ازلى اند. اينان معتقد به «قدماى هشت گانه» شده اند كه عبارت است از ذات الهى، به اضافه هفت صفت ذاتى و قديم ديگر.

نقد اين نظريه
يكى از اشكالات وارد بر نظريه اشاعره اين است كه اگر هر يك از صفات الهى داراى مصداق هايى خارج از ذات الهى و بى نياز از آفريننده فرض شوند، در اين صورت قديم و واجب بالذات، منحصر به ذات خداوند نمى باشد و بايد به جاى يك قديم ازلى، معتقد به هشت واجب و قديم گرديد. و اين با توحيد ذات سازگارى ندارد و موجب شرك در ذات است كه هيچ مسلمانى نمى تواند به آن ملتزم گردد.

حسين بن خالد مى گويد: از حضرت امام على بن موسى الرضا عليه السلام شنيدم كه فرمود: پيوسته از ازل، خداوند تبارك و تعالى عالم، قادر، حى، قديم، شنوا و بينا بوده است. پس من گفتم: اى فرزند رسول خدا، گروهى مى گويند كه خداوند عزوجل از ازل عالم به علمى است، قادر به قدرتى است، داراى حياتى است، قديم به قدمتى است، سميع به سمعى است و بينا به بينايى است.

امام عليه السلام فرمود: هر كس اين را بگويد و به آن معتقد گردد، پس همراه خدا، خدايان ديگرى انتخاب كرده و بهره اى از ولايت ما ندارد. آنگاه فرمود: خداوند عزوجل پيوسته از ازل، علم، قدرت، حيات، قديم بودن، شنوايى و بينايى جزو ذاتش بوده و او بلندمرتبه و بزرگ تر است از آن چه مشركان و تشبيه كنندگان مى گويند.

اشكال دوم بر نظريه اشاعره اين است كه اگر هر يك از صفات الهى مصداق و مابه ازاى جداگانه اى داشته باشد يا اين است كه مصاديق آن‌ها در داخل ذات الهى فرض مى شوند كه لازمه اش اين است كه ذات الهى مركب از اجزا باشد و قبلًا ثابت كرديم كه چنين چيزى محال است. و يا اين كه مصاديق آن‌ها خارج از ذات الهى و آفريده خدا تصور مى شود كه مستلزم آن است كه ذات الهى كه طبق فرض، فاقد اين صفات است، آن‌ها را بيافريند و سپس به آن‌ها متصف گردد. در صورتى كه محال است علت هستى بخش در ذات خود، فاقد كمالات مخلوقاتش باشد و يا براى رسيدن به صفاتى همچون علم، حيات و قدرت، از آفريدگانش استمداد بگيرد و به آن‌ها نيازمند باشد.

 نظر دهید »

بی مانندی و شبیه نبودن باری تعالی

15 دی 1397 توسط منجی انسان

یکی از دلایلی که خداوند در قرآن کریم بر یگانگی خود اقامه می‌کند همان بحث بی‌مانندی و شبیه نبودن او با هیچ یک از موجودات دیگر است، یعنی هیچ موجودی نمی‌تواند شبیه و همانند او باشد تا بتواند در آفرینش جهان با او شریک شود، «سبحانه هو الله الواحد القهار»صفت قهاریتِ پرودگار وجود هر گونه شبیه را از پرودگار نفی می‌کند و این همان رویکردی است که قرآن نسبت به اثبات یگانگی خود بر می‌گزیند، زیرا قهاریت به معنای چیرگی و غلبه بر تمامی موجودات است، از این رو کسی که به صفت قهاریت متصف باشد نمی تواند همانند و شبیهی داشته باشد، بنابراین همانندی با موجودی، هرگز با معنای چیرگی و غلبه سازگار نیست.

بنابراین اگر وجودی نسبت به غیر، غالب و چیره است پس همسان و شبیه نیست و اگر همسان و برابر با موجودات دیگر است پس نتیجتاً غالب نیست، پس فرض دو وجود همسان و مشابه که بتواند یکی بر دیگری غلبه داشته باشد باطل است، از این رو موجود قهار از تمامی افراد برتر و والاتر است.

ملاصدرا نیز بر مبنای نظام فلسفی خود شبیه نبودن و بی‌مانندی پرودگار را دلیل بر یگانگی او در نظر می‌گیرد، او باری تعالی را به واجب الوجود بالذات، صرف الوجود بودن و حقیقتی بسیط متصف می‌کند که تمامی این خصوصیات هرگونه شباهتی و همانندی را از غیر نفی می‌کند زیرا او ثابت می‌کند این ویژگی‌ها تنها می‌تواند مختص به یک موجود باشد و هیچ موجود دیگری هم عرض او نمی‌تواند واجد چنین خصوصیات کمالی باشد به عنوان مثال او تنها یک وجود صرف را مجاز می‌شمارد و در کنار وجود صرف، وجود دیگری را نمی‌پذیرد و یا واجب الوجود بالذات من‌جمیع‌الجهات تنها می‌تواند یکی باشد نه غیر او، زیرا اگر دیگری را به همین صفت متصف کنیم با معنای وجوب ذاتی ازلی در تعارض خواهد بود و در نتیجه این فرض باطل می‌شود،بحث بساطت و نفی هرگونه ترکیب درونی و بیرونی نیز مختص به یک وجود است نه دو یا چند وجود، زیرا بساطت جایی را برای غیر نمی‌گذارد، بنابراین ملاصدرا بر اساس نظام فلسفی خود، شیوه‌ای را برای اثبات وحدانیت باری تعالی بر می‌گزیند که تطابق و قرابت با نگرش قرآنی دارد.

 نظر دهید »

توحید ذاتی از منظر قرآن و فلسفه ملاصدرا

15 دی 1397 توسط منجی انسان

توحید ریشه تمامی مباحث اعتقادات اسلامی است، هر کس که بخواهد بنای معرفتی دینی خود را استوار سازد، باید از توحید «این کلمه ناب الهی» بهره جوید، خداوند، قرآن را مزین به الفاظی نموده است که حاوی عمیق‌ترین و ژرف‌ترین مضامین معرفت الله است و توحید سرسلسه این معارف و منشأ تمام خیرات و برکات الهی است، هر کس توحید را با جان خویش درآمیزد رستگار گردد و هر کس متوسل به شرک شود، سوء عاقبت از آنِ اوست.

توحید ذاتی، یکی از چهار شاخه توحید است که در قرآن، پیرامون اثبات آن مباحثی مطرح شده است، توحید ذاتی به‌معنای نفی هرگونه کثرت درونی و بیرونی از ذات پرودگار است، به‌این معنا که نه تنها خداوند در  خلق و صنع هیچ شریکی ندارد و  ذات بی‌مانند و بی‌همتای او وجود هرگونه غیری را منتفی می‌کند، بلکه ذات او همچنین فاقد هرگونه اجزاء و ترکیب درونی است؛ از این‌رو بر خلاف سایر مخلوقات که به ذاتشان مجموع یا برخی از ترکیب‌های عقلی، وهمی و خارجی راه یافته است، ذات پرودگار واجد بساطت حقیقی و فاقد هرگونه ترکیب است.

ملاصدرا در نظام فلسفی خود، بر مبنای ادله عقلی و استدلالی به اثبات توحید ذاتی پرداخته است، شاید بتوان تمامی مبانی نظام صدرایی را در توحید ذاتی با آیات قرآنی، در دو لفظ و دو مفهوم تطبیق داد و این دو واژه همان «بی‌نیازی ذات الهی» و «بی‌مانندی او از جمیع جهات» است که تمامی ادله اقامه شده مبنی بر اثبات توحید ذاتی پرودگار در کتب صدرا، به این دو لفظ بازگشت می‌کند.

 نظر دهید »

توحید صفاتی در نهج البلاغه

15 دی 1397 توسط منجی انسان

از متون روایی نیز می‌توان برای اثبات توحید صفاتی بهره برد. به عنوان مثال، این عبارات خطبه اول نهج البلاغه به توحید صفاتی، یعنی، عینیت صفات با ذات اشاره دارد:

كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الإخْلاصُ لَهُ، وَكَمَالُ الإخْلاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ، لِشَهَادَةِ كُلِّ صِفَة أَنَّها غَيْرُ المَوْصُوفِ، وَشَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوف أَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَةِ، فَمَنْ وَصَفَ اللهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ، وَمَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ،وَمَنْ ثَنَّاهُ فَقَد جَزَّأَهُ، وَمَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ
يگانه انگاشتن، او را به سزا اطاعت نمودن، و به سزا اطاعت نمودن او، صفتها را از او زدودن [است]، چه هر صفتى گواه است كه با موصوف دوتاست و هر موصوف نشان دهد كه از صفت جداست، پس هر كه پاك خداى را با صفتى همراه داند او را با قرينى پيوسته، و آن كه با قرينش پيوندد، دوتايش دانسته، و آن كه دوتايش خواند، جزء جزءاش داند، و آن كه او را جزء جزء داند، او را نداند.

 نظر دهید »

معانی توحید

15 دی 1397 توسط منجی انسان

توحید و یگانگی خدای متعال، اصطلاحات گوناگونی در فلسفه و کلام و عرفان دارد که مهم‌ترین اصطلاحات فلسفه آن عبارت است از:

توحید در وجوب وجود؛ یعنی هیچ موجودی جز ذات مقدّس الهی واجب‌الوجود بالذات نیست.
توحید به معنای بساطت و عدم ترکیب که دارای سه معنای فرعی است:عدم ترکیب از اجزای بالفعل
عدم ترکیب از اجزای بالقوة
عدم ترکیب از ماهیت و وجود
توحید به معنای نفی مغایرت صفات با ذات؛ یعنی صفاتی که به خدای متعال نسبت داده می‌شود از قبیل اعراضی نیستند که در ذات وی تحقّق یابند و به اصطلاح «زائد بر ذات» باشند، بلکه مصداق آنها همان ذات مقدّس الهی است و همگی آنها عین یکدیگر و عین ذات هستند.
توحید در خالقیت و ربوبیت؛ یعنی خدای متعال شریکی در آفریدن و تدبیر جهان ندارد.
توحید در فاعلیت حقیقی؛ یعنی هر تأثیری که از هر فاعل و مؤثری سر بزند نهایتاً مستند به خدای متعال است و هیچ فاعلی استقلالی در تأثیر ندارد، «لا مؤثر فی الوجود إلّا الله».[۱]

 نظر دهید »

پیامبراکرم(ص) الگویی کامل برای تربیت علمی بشر

23 دی 1395 توسط منجی انسان


قرآن کریم‌، پیامبر اکرم‌(ص) را به‌عنوان الگویی کامل برای تربیت عملی بشر، معرفی می‌نماید و در آیه چهارم سوره ممتحنه می‎فرماید: «قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَءاؤا مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَمَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن شَیْءٍ رَّبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ؛ قطعاً براى شما در [پیروى از] ابراهیم و کسانى‌که با اویند سرمشقى نیکوست آن‌گاه که به قوم خود گفتند ما از شما و از آن‌چه به جاى خدا مى‌‏پرستید بیزاریم به شما کفر مى‏‌ورزیم و میان ما و شما دشمنى و کینه همیشگى پدیدار شده تا وقتى‌که فقط به خدا ایمان آورید جز [در] سخن ابراهیم [که] به [نا]پدر[ى] خود [گفت] حتماً براى تو آمرزش خواهم خواست با آن‌که در برابر خدا اختیار چیزى را براى تو ندارم اى پروردگار ما بر تو اعتماد کردیم و به سوى تو بازگشتیم و فرجام به سوى توست».
همچنین در آیات ۱۰ تا ۱۲ سوره تحریم نیز در این رابطه آمده است: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ کَفَرُوا …بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِ وَکَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ؛ خدا براى کسانى‌که کفر ورزیده‌‏اند آن نوح و آن لوط را مثل آورده [که] هر دو در نکاح دو بنده از بندگان شایسته ما بودند و به آن‌ها خیانت کردند و کارى از دست [شوهران] آن‌ها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان داخل آتش شوید(۱۰) و براى کسانى‌که ایمان آورده‌‏اند خدا همسر فرعون را مثل آورده آن‌گاه که گفت پروردگارا پیش خود در بهشت‏ خانه‏‌اى برایم بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر برهان(۱۱) و مریم دخت عمران را همان کسى‌که خود را پاکدامن نگاه داشت و در او از روح خود دمیدیم و سخنان پروردگار خود و کتاب‌هاى او را تصدیق کرد و از فرمانبرداران بود».

 نظر دهید »

تربیت فرزندان

23 دی 1395 توسط منجی انسان

کودکان، پاک و معصوم به دنیا می آیند و چهره درون و باطنشان آسمانی است. هر کودکی ویژگی های منحصر به فردی دارد. آنها با تقدیر خاص خود به این دنیا پا می گذارند. همان گونه که طبیعی است از دانه سیب، درخت سیب به عمل آید و انتظار به بار آوردن میوه دیگر، از آن نمی رود، در تربیت فرزندان نیز نخستین وظیفه والدین این است که سرشت و طبیعت فرزندان را بشناسند و به آن احترام بگذارند. همچنین استعدادهای نهفته او را شکوفا کنند و هر کدام از آنها را در مسیر توانایی های ویژه او پرورش دهند. هرگز نباید آنها را بر اساس چارچوبی مشخص و دلخواه خود تربیت کنیم، بلکه آنان برای رسیدن به رشد و تکامل، تنها به حمایت های مدبّرانه و ارشادی ما نیاز دارند. برای اینکه جوانه های عظمت و شکوهشان رشد کند، باید زمین حاصل خیز را برایشان آماده کنیم و به توانایی ها و هوش مدیریتی سرشار آنان ایمان بیاوریم. آری همان گونه در هر دانه سیب، چگونگی رشد یک سیب پی ریزی شده است، در مغز، قلب و جسم همه کودکان نیز برنامه رشد و تکامل و دست یابی به همه حالت های درستِ مربوط به آنها وجود دارد. به جای اینکه بکوشیم فرزندانمان را به دلخواه خود تربیت کنیم، آگاه باشیم که بچه ها پاک و مستعد به دنیا آمده اند و ما مسئولیم که این خوبی و پاکی آنها را با تربیت شایسته، برایشان حفظ کنیم.

پیام متن:

1. حفاظت از معصومیّت کودک.

2. بسترسازی شکفتن استعدادهای نهفته فرزند.

سپردن مسئولیت
یکی از راه های تربیت اجتماعی فرزندان، فراهم کردن زمینه پذیرش مسئولیت های اجتماعی و نقش آفرینی آنان در جامعه است تا خود را در موقعیت جدید محک بزنند و پایه های یک شخصیت سالم در ایشان شکل بگیرد. در دوره نوجوانی و جوانی، مسئله ابراز وجود، امری طبیعی است. اگر فرصت مناسب و معقولِ «ارائه خود و اظهار من» برای نوجوانان و جوانان فراهم نیاید، این نیاز به صورت غیرمنطقی و نادرست تأمین خواهد شد. برای مثال، توجه به زیبایی ظاهر، زینت و نوعی خودنمایی، در سنین 15 ـ 16 سالگی پدیدار می شود که از نشانه های نیاز «توجه به من» است. امام صادق علیه السلام ، وظیفه پدران و مادران و مربیان را در این سنین، همراهی و مراقبت دختران و پسران می داند.

در این دوره حساس، پدر و مادر باید در چهره دوستی صمیمی و هم فکری صادق با فرزند فرد رفتار کنند و به همه نیازهای جسمی، روانی و دینی او به خوبی توجه داشته باشند. آنها افزون بر اینکه می خواهند محبوب پدر و مادر باشند، دوست دارند که دیگران نیز آنها را تمجید و تحسین کنند. یکی از راه های مناسب برای رسیدن به این مهم، فرصت دادن به آنها برای مشارکت داشتن در فعالیت های جمعی است، به گونه ای که نوجوانان و جوانان، با تصویری روشن از مسئولیت محول شده، توانایی خود را در محدوده اختیاراتشان نشان دهند.

پیام متن:

با واگذاری مسئولیت به فرزندان در حد توانشان، نیاز «توجه به من» آنان برآورده می شود و نیازی برای اظهار وجود غیرمنطقی و نامعقول در آنان باقی نمی ماند.

خشونت، خشونت می آورد
بدون شک، اگر بچه ها با استفاده از ابزارهایی چون خشونت، تنبیه یا تحقیر و برانگیختن احساس گناه در آنان اداره شوند، هرگاه به حرکتی ناشایست روی آورند، والدین نیز مجبورند برای به دست گرفتن کنترل دوباره رفتارشان، به خشونت و تنبیه پناه ببرند؛ راهی که کودکان نیز به آن عادت کرده اند.

باید توجه داشت که برخورد خشونت آمیز با بچه ها، آنها را خشن تر می کند و در نتیجه، از راه های مختلف به کارهای نادرست خو می کنند. گاهی نیز سر به طغیان می گذارند و به شیوه هایی متوسل می شوند که زیان های جبران ناپذیری برایشان رقم می زند. اعتماد به نفسشان را از دست می دهند و از دیگران یا از خودشان متنفر می شوند.

پیام متن:

اعمال خشونت در رفتار با بچه ها ممکن است به خشونت ورزی و از دست دادن اعتماد به نفس آنان بینجامد و تنفر از دیگران را در پی داشته باشد.

دستور، نه؛ درخواست و نظرخواهی، آری
دستور دادن پی در پی به کودک کارساز نیست، همان گونه که بزرگ ترها دوست ندارند مدام کسی به آنها فرمان بدهد و امر و نهی شان کند. یک روز از زندگی هر کودک، پر از صدها دستور است و اگر مادران همواره از حرف گوش نکردن فرزندانشان شکوهِ دارند، بی دلیل نیست. دستورهای تکراری و نابجا، روابط را ضعیف تر می کند. در روش مثبت پرورش کودک، به جای دستور دادن، از پرسیدن و درخواست کردن استفاده می شود. آیا شما ترجیح نمی دهید رئیس یا همسرتان، به جای دستور دادن به کاری، از شما درخواست کند؟ آری، هم والدین و هم بچه ها با خرسندی، پذیرای عمل به چنین درخواستی خواهند بود. تغییر دادن این نوع عملکرد تربیتی بسیار ساده است، در صورتی که از تمرین و دقت فراوان نباید غافل بود. برای مثال، به جای اینکه بگویید «برو دندان هایت را مسواک بزن»، از جمله «ممکن است دندان هایت را مسواک کنی؟» کمک بگیرید.

پیام متن:

حرف شنوی بچه ها در صورتی که خواسته های والدین به صورت خواهش باشد، بیشتر است تا اینکه به صورت امر و نهی باشد.

لُکنت زبان
لکنت زبان، بازتابی از ناراحتی های عاطفی و احساسی کودک است که در قالب اختلال های گفتاری در او ظاهر می شود. کودکی که دچار لکنت زبان است، کلماتی را به کار می برد که آهنگ ها و قافیه های شکسته و لرزان و گاه تکراری دارند و او نمی تواند بیشتر آنها را به سرعت دلخواه ادا کند. تکرار دو قافیه شکسته در آهنگ صدا که به عنوان لکنت می شناسیم، نشانه ای از فشار روحی و تنش روانی در کودک است. این فشارها ممکن است گذرا و معلول تجربه های اضطراب زا و فرسایشی یا هیجان های شدیدی باشد که در مسیر رشد او قرار گرفته است. لکنت، در پسران بیش از دختران رایج است و معمولاً در 3 تا 5 سالگی شان به دلیل روان و سلیس صحبت نکردن آنان، به راحتی می توان به این عارضه پی برد. لکنت زبان، پیش از رسیدن به 7 سالگی آغاز می شود و بیشتر این مبتلایان، بدون درمان بهبود می یابند. بنا بر نتایج تحقیقاتی که درباره بچه های مبتلا به لکنت انجام گرفت، در خانواده های چنین بچه هایی معمولاً ویژگی هایی چون استبداد، مراقبت بیش از حد، انضباط و نظارت شدید و تنبیه بدنی مشاهده می شود.

پیام متن:

برخورد مستبدانه والدین با فرزندان، مراقبت و انضباط بیش از حد و تنبیه بدنی، گاهی ممکن است سبب لکنت زبان در فرزند شود.

بوسیدن فرزندان
معمولاً کودک علاقه دارد که پدر و مادر و اطرافیان او را ببوسند و در آغوش بگیرند. از سوی دیگر، او نیز می کوشد عاطفه خود را به آنان نشان دهد و بوسه های گرم خود را به گونه های پدر و مادر یا دیگران نثار کند. بوسیدن و بوسه زدن کودک، امری است که نیاز او را به محبت تأمین می کند و او را راضی می سازد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

اَکثِرُوا مِن قُبلَةِ اَولادِکُم فَاِنَّ لَکُم بِکلِّ قُبلَةٍ دَرَجَةٌ فِی الجَنَّةِ ما بَیْنَ کُلِّ دَرَجَةٍ خَمسُ مِأَةِ عامٍ.

فرزندان خود را زیاد ببوسید؛ زیرا با هر بوسه، برای شما مقام و مرتبه ای در بهشت فراهم می شود که فاصله میان هر مقامی پانصد سال است.

توجه نداشتن به این نیاز عاطفی و فطری در کودک، ستم در حق اوست و عقوبت الهی را در پی دارد. در روایتی آمده است شخصی در حضور پیامبر اظهار کرد که من تا به حال کودکی را نبوسیده ام. حضرت در وصف او فرمود: «هذا رَجُلٌ عِندی اَنَّهُ مِن اَهلِ النّارِ؛ این شخص در پیش من جایگاهش آتش است».

پیام متن:

بوسه بر فرزند نشانه مهرورزی بازدارنده کمبود شخصیت و محبت.

 نظر دهید »

:: سالروزحماسه9دی ، روز بصیرت ومیثاق امت با ولایت

07 دی 1395 توسط منجی انسان

“مردم عزیز ما در روز نهم دی، آنچنان عظمتی از خود نشان دادند که دنیا را خیره کرد.”
مقام معظم رهبری

حماسه نهم دی ماه و حضور عاشورایی مردم حماسه ساز و ولایتمدار ایران اسلامی در راهپیمایی 9 دی ماه 1388 نقطه عطفی در تاریخ انقلاب و برگ زریّن دیگری در افتخارات مرد و زن ایرانی به حساب می آید . حماسه 9 دی نماد عزّت، استقلال و بصیرت مردمی است که تا پای جان برای حفظ اصول اسلام و آرمان‌های انقلاب ایستاده اند و با صدای رسا اعلام کردند که اگر دشمن در برابر دین آنها بایستد در برابرتمام دنیای آنها خواهند ایستاد. روز نهم دی ماه در تاریخ انقلاب اسلامی با عنوان روز «بصیرت» تبدیل به یوم الله و ماندگار گردید. در این روز ماندگار و تاریخی ملت همیشه در صحنه ایران اسلامی، حماسه ای دیگر آفرید و دشمنان خدا و دینش را مأیوس و ناامید ساخت و قلب امام زمان (عج) و نائب بر حقش حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(دامت برکاته) را شاد ساخت.
این روز می توان گفت نهم دی، روز غلبه جنود الهی بر جنود شیطان است. روز خروش ملت ایران و آشکار ساختن خشم مقدس در برابر اهانت ها و حرمت شکنی های عده ای غافل و یا مزدور وابسته به اجانب نسبت به مقدسات در روز عاشورای حسینی است. روز نهم دی در واقع روز نه گفتن ملت ایران به سران فتنه و آری گفتن به نظام اسلامی و بیعت مجدد مردم با آرمان های والای حضرت امام خمینی(ره) و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی است. مردم در این روز، تیر خلاص را به سران فتنه شلیک و پشت پیکر نامبارک فتنه را به خاک مالیدند.
در روز نهم دی ماه 1388، مشروعیت سیاسی نظام اسلامی ایران بار دیگر با حضور خودجوش ده ها میلیونی مردم در تهران و تمامی شهرهای دیگر کشور به جهانیان اعلام گردید.
روز نهم دی، روزی است که مردم ایران نشان دادند دشمنان خود و انقلاب خود را به خوبی می شناسند و هرگز فریب حیله ها و نیرنگ های آنان را نمی خورند. روز نهم دی روزی است که مردم ایران نشان دادند که با بصیرتند و در میان گرد و غباری که فتنه گران به پا کرده اند هرگز، نه راه را گم می کنند و نه دست از راهبر واقعی که همانا ولایت فقیه است، بر می دارند و در نهایت روز نهم دی روزی است که مردم مسلمان و انقلابی ایران نشان دادند که این جمله حضرت امام (ره) را که فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت تان آسیب نرسد» به خوبی در عمل به آن معتقد و پایبند هستند. نهم دی ماه یک هزار و سی صد و هشتاد و هشت، جشن بلوغ فکری و شخصیتی نظام اسلامی بود.
9 دی، عرق شرم امت را در طول تاریخ به خاطر بی بصیرتی در ماجرای سقیفه پاک کرد.
9 دی، درد کوته بینی حکمیت را تا حدودی التیام داد و بر آن مرهمی شد.
9 دی، سوزش خیانت جمل و نهروان را کمی خنک کرد و از تکرار غربت 25 ساله جلوگیری کرد.
9 دی، فرق کوفه و تهران، عراق و ایران را نشان داد و آب رفته را به جوی بازگرداند.
9 دی، ایران، بدون خواست سفیر حسین، بیعت مجدد کرد و بر سر بیعتش ماند.
9 دی، ندای هل من ناصر بلند نشد ولی فریاد لبیک یا حسین تا آسمان به گوش همه رسید.
9 دی، شش ماهه، سه ساله، جوان، پیر، زن، مرد، ویلچری، شیمیایی و … داشت.
9 دی، نه دی زمستان بود ولی درخت انقلاب در آن سرمای زمستان گل داده بود.
9 دی، در ایران بود ولی پایه های کاخ سفید در مکان و کاخ سبز معاویه در زمان را لرزاند.
9 دی، قیام مختار نبود، ولی اگر مختار هم زنده بود در مقابل آن کرنش می کرد.
9 دی، مانور اعلام آمادگی یاران آخر الزمان مهدی (عج) بود.
9 دی، شروع حرکت و یک فرهنگ بود یعنی «عزت خواهی»
9 دی، یک روز بود ولی خیرٌ مِن الفِ شَهر بود.
9 دی، مبیّن کوثر و ابتر بود که گفتند خامنه ای کوثر است، دشمن او ابتر است.
9 دی، عاشورا بود و ایران کربلا.
9 دی، ثمره ی خون شهید آیت ها، مطهری ها، بهشتی ها، باکری ها، همت ها و … بود.
9 دی، تاریخ نبود، بلکه خود تاریخ ساز بود.
9 دی، روز بخشش فریب خوردگان و روز غضب بر فتنه گران توسط امت بود.
9 دی، آموخت که نیازی نیست همیشه ولیّ در بین باشد بلکه کافی است ولیّ در دل باشد.
9 دی، غدیر خم بود در کویر قم و سراسر ایران.
9 دی، نور بصیرت الهی بود در دلهای امت.
هرچه خواستم بگویم که 9 دی چیست، زبان الکن بود و قلم قاصر. فقط می توانم که بگویم 9 دی، 9 دی بود و بس.

 نظر دهید »

خانواده از نظر اسلام

07 دی 1395 توسط منجی انسان

خانواده عضوی از جامعه است و تا جامعه سعادتمند نباشد ، روی سعادت را نخواهد دید . بنابراین ، قوانین اسلام برای خانواده ، جامع و همه جانبه است و همچنین همه انسانها باید بدانند که رشد و تعالی ، سلامت جسم و جان وابسته به استواری روابط خانواده و وظیفه شناسی زن و شوهر است ، مردان و زنان نامی که در صلاح و فلاح انسان و تحولات عمیق اجتماعی نقش اساسی داشته اند . در دامن مادران با ایمان و پدران شایسته پرورش یافته اند . البته در هر خانواده ای هر کس مسئولیتی دارد که انجام دادن آن به تنهایی مشکل است . و برای اداره امور خانواده هر فردی باید بر پایه عقل و علم و عاطفه و اخلاق امور را به گونه ای تدبیر کند که کانون خانواده همواره گرم و با معنویت نگاه داشته شود . زن و مرد ، استوانه های کیان خانواده و ستون های خیمه زندگیند و رفتار و حسن سلوک آنان الگو و سرمشق فرزندان است در فرهنگ اسلامی ، جهاد زن خوب همسر داری و امتیاز مرد ، به کار گیری حسن تدبیر در اداره امور زندگی است . اسلام بر تسهیل امر ازدواج و تحکیم بنیان خانواده و سامان بخشیدن به زندگی نسل جوان و پیشگیری از مفاسد اخلاقی و اجتماعی آنان تاکید دارد و همگان را در فراهم ساختن مقدمات ازدواج تشویق نموده است . زیرا ازدواج یک امر مقدس آسمانی است که خداوند برای ایجاد سکینه و آرامش انسانها قرار داده است . با ازدواج است که انسان ها هم خود و هم دینشان را کامل می کنند و ازدواج تضمین کننده عفت و پاکدامنی و سلامت روحی ، روانی فرد و جامعه است . ازدواج مهم ترین راه مقابله با تهاجم فرهنگی که همان به فساد کشاندن جوانان است می باشد ، ازدواج نقطه آغاز شیرین زندگی مشترک دو نفر است . و همچنین ثابت شده است که جوانان متاهل نسبت به مجردها هویت دینی و ملی قویتری دارند . در این پایان نامه سعی شده است که ضمن معرفی ازدواج آسان ، ویژگی و صفات یک همسر شایسته را برای دختران و پسران بیان نماید تا با دید باز تری همسر آینده خود را انتخاب کند و همچنین به این نکته توجه شده است یک خانواده اسلامی و الگو چگونه خانواده ای است و عواملی که پدر و مادران در دوران زندگی و حتی قبل از اینکه خانواده دارای فرزند باشد چه کارهایی را باید رعایت کنند و از چه غذاهایی و چه روشها یی استفاده کنند تا فرزند به دنیا آمده سالم و با ایمان باشد . بیان شده است و باید بدانند چه مسئولیت سنگینی به عهده دارند زیرا با پیشرفت جامعه و گستره علم و فرهنگ و صنایع ، فرزندان در معرض تهدید جوامع صنعتی و تهاجم فرهنگی قرار دارند و حتی با ورود انواع مواد مخدر به عنوان یک عامل نیرو زا با عث تخریب مغزهای مبتکر می شوند و جوانان بدون داشتن یک خانواده معنوی و هم فکر و مورد اطمینان در این منجلاب گرفتار می شوند و این باعث می شود که خانواده ها که به عنوان یک کانون گرم بوده اند از هم پاشیده شوند و چاره ای در بعضی مواقع جزء طلاق ندارند . بنابراین در این تحقیق سعی بر این است که مسائل مربوط به سعادت خانواده مورد بررسی قرار گیرد و بر این اساس از منابع معتبری مانند بحارالانوار ، وسایل الشیعه ، اخلاق زن و شوهر و نظام خانواده در اسلام استفاده گردید . تا کسی که به دنبال یک زندگی ایده آل و اسلامی و سعادتمند است ، راه را از بی راهه تشخیص دهد و به سر حد کمال و سعادت که قرب الهی است برسد و با دیدی باز و امید به لطف و کرم خداوند بهترین زندگی را در سایه ائمه و قرآن داشته باشد .

 نظر دهید »

تربیت کودک از منظر اسلام

07 دی 1395 توسط منجی انسان

علي (ع) مي فرمايد: «فرزندان خود را به عادات و آداب خود مجبور نكنيد؛ زيرا آنها براي زماني غير از زمان شما خلق شده اند.» (نهج البلاغه گفتار 240) تربيت و پرورش كودكان يكي از اموري است كه در سنت اسلامي بسيار مورد اهميت واقع شده است.

اين در حالي است كه بيشتر والدين تنها به طور غريزي به تربيت كودكان خود مي پردازند و هيچ آموزش يا مطالعه اي در اين زمينه ندارند. براي رفع اين كمبود، كارهاي بسيار زياد و عميقي لازم است تا پاسخگوي مشكلات روزمره كودكان و نوجوانان باشد.

آنچه در اين نوشتار خواهد آمد، نگاهي بسيار كوتاه به ديدگاه هاي سنت اسلامي در زمينه تعليم و تربيت است.

اميد است كه قدمي در نشان دادن خلا موجود و ايجاد انگيزه اي براي تحقيق در اين زمينه برداشته باشيم.

1- فطرت كودكان : از جمله مهمترين نكاتي كه درخصوص آموزش ديني كودكان در روايات آمده است ، مساله فطري بودن توجه به دين و خداست.رسول اكرم (ص) فرمود: «هر نوزادي با فطرت خدايي به دنيا مي آيد و پرورش مي يابد ، مگر اين كه پدر و مادر او را به سوي يهودي گري يا مسيحي گري بكشانند.» (بحارالانوار ج 3 ص 281) و نيز آمده است كه موسي به خدا عرض كرد: «پروردگارا! كداميك از اعمال نزد تو برتر است؟ خطاب رسيد: محبت به كودكان ؛ چرا كه من فطرت آنها را بر پايه اعتماد به يگانگي خود قرار دادم.» (آيين تربيت ص 381) تمام اين احاديث نشان مي دهد كه بايد پدر و مادر محيطي مناسب براي كودك فراهم آورند تا حقايقي يا عقايدي كه ريشه هاي آن در نهاد و فطرت كودك نهفته است ، به منصه ظهور برسد.

2- كنجكاوي و چراجويي : كودك از دنياي بسته پا به دنياي وسيع مي گذارد، بنابراين مي خواهد از اسرار آنها سر در آورد. بدين سان غريزه اوست كه از منشا پديده ها بپرسد. از روابط علت و معلولي آن سوال كند. اين زمينه مناسبي براي كودك است كه والدين ؛ فرصت را غنيمت شمارند و واقعيت ها را براي او توضيح دهند.

3- رغبتها : انسان به طور كلي موجودي است اجتماعي و خواهان زيستن در اجتماع است ؛ از اين رو اگر بخواهد با آنها بجوشد و در پس آنها عرض وجود كند، بايد تقليد كند. اين زمينه اي مناسب براي آموزش جنبه هاي مذهبي است.

كودك مي خواهد رفتار افراد بزرگتر را تقليد كند؛ پس در حضور او نمازتان را بخوانيد و يا او را همراه خود به مسجد ببريد. كودك رغبت دارد خود را در جاي بزرگترها قالب بزند، پس زمينه ارتباط او را با بزرگتران فراهم كنيد. تا آداب زندگي ؛ معاشرتي ، اخلاقي و در كل آداب و رسوم مذهبي را از اين طريق بياموزد.

4- ارائه الگوهاي مثبت: در اين روش از داستان انبيا و ائمه بخصوص دوران طفوليت امام حسن (ع) و امام حسين (ع) استفاده مي شود.

5- حس غرور و خودپسندي: امري است كه بدون شك در بين تمام انسانها وجود دارد مي توان از حس غرور مثبت كودك استفاده كرد مثلا به او گفت كه من مطمئنم كه تو مي تواني نماز بخواني.

6- مراحل پرورش مذهبي كودك: رسول خدا (ص) فرموده اند: «فرزندان خود را به سه خصلت تربيت كنيد: محبت پيامبرتان و محبت خاندان او و قرائت قرآن». شك نيست كه هر سني مقتضايي براي خودش دارد و بايد طبق آن برنامه ريزي كرد. در كتب روايتي دوره 21ساله تعيين شده است كه به 3دوره 7ساله تقسيم مي شود و هر كدام به دوره جزيي تري قابل تقسيم است.

7سال اول : دوره تكوين است

پرورش مذهبي در حقيقت از همان روز تولد با گفتن اقامه و اذان در دو گوش كودك آغاز مي شود و بتدريج اين آموزش ها تا 3سالگي تكامل مي يابد. مرحله رشد ديگري از 5سالگي آغاز مي شود كه در اين مرحله بايد متوجه تفاوت كودكان در امر رشد و نمو باشيم.

 نظر دهید »

تربیت کودک از منظر اسلام

07 دی 1395 توسط منجی انسان

علي (ع) مي فرمايد: «فرزندان خود را به عادات و آداب خود مجبور نكنيد؛ زيرا آنها براي زماني غير از زمان شما خلق شده اند.» (نهج البلاغه گفتار 240) تربيت و پرورش كودكان يكي از اموري است كه در سنت اسلامي بسيار مورد اهميت واقع شده است.

اين در حالي است كه بيشتر والدين تنها به طور غريزي به تربيت كودكان خود مي پردازند و هيچ آموزش يا مطالعه اي در اين زمينه ندارند. براي رفع اين كمبود، كارهاي بسيار زياد و عميقي لازم است تا پاسخگوي مشكلات روزمره كودكان و نوجوانان باشد.

آنچه در اين نوشتار خواهد آمد، نگاهي بسيار كوتاه به ديدگاه هاي سنت اسلامي در زمينه تعليم و تربيت است.

اميد است كه قدمي در نشان دادن خلا موجود و ايجاد انگيزه اي براي تحقيق در اين زمينه برداشته باشيم.

1- فطرت كودكان : از جمله مهمترين نكاتي كه درخصوص آموزش ديني كودكان در روايات آمده است ، مساله فطري بودن توجه به دين و خداست.رسول اكرم (ص) فرمود: «هر نوزادي با فطرت خدايي به دنيا مي آيد و پرورش مي يابد ، مگر اين كه پدر و مادر او را به سوي يهودي گري يا مسيحي گري بكشانند.» (بحارالانوار ج 3 ص 281) و نيز آمده است كه موسي به خدا عرض كرد: «پروردگارا! كداميك از اعمال نزد تو برتر است؟ خطاب رسيد: محبت به كودكان ؛ چرا كه من فطرت آنها را بر پايه اعتماد به يگانگي خود قرار دادم.» (آيين تربيت ص 381) تمام اين احاديث نشان مي دهد كه بايد پدر و مادر محيطي مناسب براي كودك فراهم آورند تا حقايقي يا عقايدي كه ريشه هاي آن در نهاد و فطرت كودك نهفته است ، به منصه ظهور برسد.

2- كنجكاوي و چراجويي : كودك از دنياي بسته پا به دنياي وسيع مي گذارد، بنابراين مي خواهد از اسرار آنها سر در آورد. بدين سان غريزه اوست كه از منشا پديده ها بپرسد. از روابط علت و معلولي آن سوال كند. اين زمينه مناسبي براي كودك است كه والدين ؛ فرصت را غنيمت شمارند و واقعيت ها را براي او توضيح دهند.

3- رغبتها : انسان به طور كلي موجودي است اجتماعي و خواهان زيستن در اجتماع است ؛ از اين رو اگر بخواهد با آنها بجوشد و در پس آنها عرض وجود كند، بايد تقليد كند. اين زمينه اي مناسب براي آموزش جنبه هاي مذهبي است.

كودك مي خواهد رفتار افراد بزرگتر را تقليد كند؛ پس در حضور او نمازتان را بخوانيد و يا او را همراه خود به مسجد ببريد. كودك رغبت دارد خود را در جاي بزرگترها قالب بزند، پس زمينه ارتباط او را با بزرگتران فراهم كنيد. تا آداب زندگي ؛ معاشرتي ، اخلاقي و در كل آداب و رسوم مذهبي را از اين طريق بياموزد.

4- ارائه الگوهاي مثبت: در اين روش از داستان انبيا و ائمه بخصوص دوران طفوليت امام حسن (ع) و امام حسين (ع) استفاده مي شود.

5- حس غرور و خودپسندي: امري است كه بدون شك در بين تمام انسانها وجود دارد مي توان از حس غرور مثبت كودك استفاده كرد مثلا به او گفت كه من مطمئنم كه تو مي تواني نماز بخواني.

6- مراحل پرورش مذهبي كودك: رسول خدا (ص) فرموده اند: «فرزندان خود را به سه خصلت تربيت كنيد: محبت پيامبرتان و محبت خاندان او و قرائت قرآن». شك نيست كه هر سني مقتضايي براي خودش دارد و بايد طبق آن برنامه ريزي كرد. در كتب روايتي دوره 21ساله تعيين شده است كه به 3دوره 7ساله تقسيم مي شود و هر كدام به دوره جزيي تري قابل تقسيم است.

7سال اول : دوره تكوين است

پرورش مذهبي در حقيقت از همان روز تولد با گفتن اقامه و اذان در دو گوش كودك آغاز مي شود و بتدريج اين آموزش ها تا 3سالگي تكامل مي يابد. مرحله رشد ديگري از 5سالگي آغاز مي شود كه در اين مرحله بايد متوجه تفاوت كودكان در امر رشد و نمو باشيم.

 نظر دهید »

مفهوم بصیرت

04 دی 1395 توسط منجی انسان

مفسران سه معنا برای واژه بصیرت در قرآن برشمرده اند:

1. یقین و اطمینان: (أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ) (یوسف: 108) پیامبر در این آیه اعلان می دارد که با یقین و اطمینان و از روی بصیرت کامل و معرفتی که حق و باطل را از هم جدا می سازد، به خدا دعوت می کند.

2. شاهد: (بَلِ الْإِنسَانُ عَلَی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ) (قیامت: 14) در تفسیر این آیه دو احتمال وجود دارد. یکی اینکه انسان خود شاهد اعمال خویش است که در این صورت تاء در بصیرت برای مبالغه خواهد بود. دیگر آنکه این آیه معنایی مشابه آیه 24 سوره نور دارد و به این صورت که شاهدانی از انسان مانند اعضاء و جوارحش بر اعمال او نظارت دارند.

3. دلایل روشن: (قَدْ جَاءَکم بَصَائِرُ مِن رَبِّکمْ) (انعام: 104) و نیز (اعراف: 203؛ اسراء: 102 و جاثیه: 20) بیشتر مفسران بصائر (جمع بصیرت) را به معنای حجج و بینات دانسته اند که باعث شناخت هدایت از ظلالت و ایمان از کفر یا موجب علم و آگاهی می شود. از آن جهت به نشانه و دلایل روشن و قاطع الهی بصائر گفته اند که موجب بینایی قلب و درک حقایق به وسیله آن می شود.(ر.ک. دایرة المعارف قرآن، ج 5)

بصیرت در لغت به معنی عقیده قلبی، شناخت، یقین، زیرکی و عبرت است و در اصطلاح عبارت است از قوه ای در قلب شخص که به نور قدسی منور بوده به وسیله آن حقایق اشیاء و امور ادراک می شود. همانگونه که شخص به وسیله چشم صور و ظواهر اشیاء را می بیند. همچنین بصیرت، معرفت و اعتقاد حاصل شده در قلب، نسبت به امور دینی و حقایق امور است.(ر.ک. فرهنگ قرآن، ص 163)

در قرآن با دوگونه بینایی ظاهری و باطنی (قلبی) یا به تعبیری عقلی مواجه هستیم. روایاتی از معصومین نیز صادر شده است همچون: امام صادق علیه السلام: (العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیر الطریق، لا یزیده سرعه السیر من الطریق الا بعدا) آن کس که بدون بینش عمل کند به کسی می ماند که از بیراهه رود که هر چه سریع تر برود، از راه دورتر گردد.(دائرة المعارف جامع اسلامی، ج 2، ص 143)

پیامبر اکرم صلی الله وعلیه وآله:

کور آن نیست که چشمش نابینا باشد، بلکه کور (واقعی) آن کسی است که دیده بصیرتش کور باشد.(میزان الحکمه، ج 2)

امام علی علیه السلام:

از دست دادن بینایی آسانتر است تا از دست دادن بینش.(همان)

 نظر دهید »

سبک زندگی ایرانی اسلامی

04 دی 1395 توسط منجی انسان

وضعیت سبک زندگی ایرانی اسلامی

سبک زندگی ایرانی اسلامی در هیچ جای کشور نه نوشته شده و نه هیچ دانشگاهی به تدریس آن می پردازد.

در جامعه امروز ما ، سبک زندگی ایرانی اسلامی که برگرفته از حیات طیبه اسلامی و مبتنی بر توجه به تولید و آسایش همراه با احسان به دیگران – از همسایه گرفته تا همنوع – ترویج هم نمی شود. همچنین می­توان گفت که منبع معتبری از سبک زندگی ایرانی اسلامی که هم بر الگوهای عملی توجه داشته باشد و هم مبانی نظری را موشکافانه طرح کرده باشد ، موجود نیست .

حال رسانه چگونه می تواند به سبک زندگی ایرانی اسلامی بپردازد در حالی که ما به ازای آن در جامعه کاری انجام نشده و حوزه­های علمیه ما هم به ابعاد اسلامی آن نپرداختند و دانشگاههای ما هم به شکل غربی و سبک زندگی مبتنی بر رفاه عام و آرامش و آسایش عمومی مبتنی بر مدرنیسم را پرداخته­اند. این نوع سبک زندگی ، مبتنی بر پیشرفت های صنعتی و الکترونیکی و ارتباطی در غرب است که در خود غرب هم فلسفه زندگی آنها را تغییر داده به نوعی که می توان گفت که بالارفتن سن ازدواج و عدم تمایل به داشتن همسر و از طرف دیگر گرایش به تنوع طلبی در همه امور از استفاده از وسایل مادی گرفته تا نوع گرایش به ارزش­های غیر مادی مبتنی بر سبک زندگی غربی است . به گونه ای که می توان گفت که مدرنیسم نه تنها به تغییرات در اشکال زندگی مادی آنها پرداخته حتی ذائقه فرهنگی آنها را تغییرداده و آنها در موسیقی ، در رفاه ، در نوع نگاه به دیگران نیز تفاوت های اساسی با انسان های شرقی پیدا کرده که ریشه در فسلفه آنها به زندگی دارد. نهایت آنکه انقلاب صنعتی و به تبع آن انقلاب در ارتباطات که عصر ارتباطات و اطلاعات را رقم زده است بسیاری از متغیرهای زندگی را تغییر داده و این تغییر باعث دستکاری نوع انسان شده است که سبک زندگی مدرن امروزی که انسان ها را کسل ، دلمرده و خودشیفته می سازد ، حاصل مصرف گرایی مدرن امروزی است که با اسلام تفاوت فاحش و مغایرت دارد.

 نظر دهید »

تبریک به مناسبت میلاد ژیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق ( ع)

27 آذر 1395 توسط منجی انسان

 

مـــــژده ای دل کــه مـهــیــن آیـت یــزدان آمــد

مــشــعــل راه هـدا خـتــم رســـولان آمـد

تـا زنـــده پـــرچـــم تــوحـیــد بـهـر بـــام و دری

بـهـر نــابـودی اصــنـــام شــتــابـان آمــد

مـسـلـمـیـن را بـده از قـول خــــداونـــد نــویـــد

اشــرف خـلـق جـهـان نـیـر تــابـــان آمـد

ای چراغ دانشت گیتی فروز
تا قیامت پیشتاز علم روز
آفرینش را کتاب ناطقی
اهل بینش را امامِ صادقی
ولادت امام جعفر صادق علیه السلام مبارک

—————————

از مکه فروغ ایزدی پیدا شد
سر چشمه فیض سرمدی پیدا شد
در هفدهم ربیع از دخت وهب
نو دسته گل محمدی پیدا شد

—————————

به آمنه بنت وهب، خدا عطا کرده پسر
پسر چه گویم که به خلق، خدا عطا کرده پدر
میلاد پیامبر رحمت، تاج آفرینش بر شما خجسته باد.

—————————

ز آسمان دل من خورشید و مه برآمد
شب میلاد احمد(ص) با پور حیدر آمد
همه شادی نمایید که میلاد نبی شد
جلوه ی نور صادق ز بعدش منجلی شد

دین تو اسلام عشق است و بدور از کینه هاست

روز میـلادت شدم مست می عرفان تو

آیه شرع است و حق است، خط به خط قرآن تو . . .

 نظر دهید »

بصیرت افزایی اثرگذاری جنگ نرم دشمنان را خنثی می کند

27 آذر 1395 توسط منجی انسان

بصیرت افزایی اثرگذاری جنگ نرم دشمنان را خنثی می کند

کارشناس سیاسی سپاه شاهرود گفت: روشنگری و آگاهی بخشی اثرگذاری جنگ نرم دشمنان را به ویژه در قشر جوان و نوجوان خنثی می کند.
به گزارش خبرگزاری بسیج از شاهرود، محمدرضا عامریان در گردهمایی هیئت عاشقان ولایت بسیج جامعه زنان حوزه صدیقه کبری(س) که با حضور بیش از 70 نفر از مربیان و سرگروه های صالحین و فرماندهان پایگاه های بسیج در محل مسجد رسول اکرم(ص) برگزار شد در سخنانی با بیان اینکه امروز مهمترین هدف دشمن نفوذ و تخریب بنیان های اجتماعی جامعه اسلامی ماست اظهار کرد: تلاش دشمن در برهه کنونی تلاش برای نفوذ در ارکان انقلاب و متزلزل نمودن پایه های اجتماعی و خانوادگی ملت ماست که در این راستا از جنگ نرم بهره می برد.

وی افزود: استکبار جهانی بعد از سه دهه فشار بر ایران اسلامی بهترین راه را جنگ نرم و نفوذ به درون یافته و در این راستا بر فرهنگ و افکار و عقاید جامعه ما توجه نموده و تمام ظرفیت خود را بکار گرفته تا بتواند اثرگذار باشد.

عامریان خاطر نشان کرد: امروز تغییر در ذائقه و سبک زندگی جامعه اسلامی ما در دستور کار است و متاسفانه ما در جامعه شاهد هستیم که این نفوذ فرهنگی اثرگذار نیز بوده و عده ای گرفتار این جنگ نرم ناخواسته شده اند و کاملاً معلوم است که این گرفتار شدن ناخواسته و بدون توجه به عواقب آن بوده و وقتی گرفتار شده اند فکر می کنند راه برگشتی نیست و بیشتر فرو می روند.

وی تصریح کرد: دشمن بنیان خانواده و مادران و دختران جامعه که از نظر عاطفی بیشتر تاثیر می پذیرند را هدف گرفته و در این راستا با برنامه های جذاب فرهنگی و هنری سعی در تغییر افکار آنان دارند چرا که اگر بنیان خانواده ها را تغییر دهند می تواند جامعه را تغییر و آینده انقلاب را دچار دگرگونی کنند.

عامریان با تاکید بر آگاهسازی نسل جوان جامعه و ایجاد ارتباط دوستانه با این نسل گفت: امروز نسل نوجوان و جوان جامعه ما نیاز به توجه دارند و باید در برخورد با آنها دقت شود که دچار رنجش نشوند چرا که دشمن نشسته تا آنها را به سمت خود جلب نماید.

کارشناس سیاسی سپاه شاهرود با بیان اینکه جنگ نرم را باید جدی گرفت افزود: باید سرگروه ها و مربیان ما به نیازهای متربیان خود دقت و توجه کنند و برنامه ها را با توجه به نیاز آنها برنامه ریزی و اجرا نمایند و بتوانند فرهنگ سازی درست و اثرگذاری را در این راستا داشته باشند.

وی با تاکید بر فرهنگ سازی و برنامه ریزی عنوان کرد: دشمن با برنامه بلند مدت وارد کارزار مقابله با ما شده و ما نیز باید در مقابل این برنامه با دقت و هدفمند وارد شویم و با برنامه ریزی و کارکارشناسی شده به مقابله با تحرکات آنها برخیزیم و سرمایه گذاری نماییم.

عامریان با تاکید بر توجه به نسل نوجوان و جوان به خصوص دختران جامعه گفت: باید برنامه دقیقی برای دختران داشته باشیم و حلقه های صالحین و پایگاه های بسیج هدفدار نسل نوجوان و جوان جامعه را هدایت نمایند تا با این روشنگری و آگاهسازی در آینده ما مشکلات کمتری داشته باشیم و اثرگذاری جنگ نرم دشمن کمتر شود.

 

 نظر دهید »

اصول تربیت از نظر اسلام

27 آذر 1395 توسط منجی انسان

اصول تربیت
مهم ترین اصولی که در این زمینه می توان از متون دینی استخراج کرد عبارتند از:

1. اصل خدامحوری

یکی از عام ترین اصول در تربیت اسلامی اصل خدامحوری است. این اصل جوهره ی اساسی رفتار یک فرد دین دار را تشکیل می دهد و مهم ترین اصل ایجاد تمایز تربیت دینی از دیگر رویکردهای تربیتی به شمار می آید. به طور مشخص مفهوم خدامحوری عبارت است از:

«انجام و یا قصد انجام کلیه اعمال و رفتار انسان براساس ملاک و معیارهایی که خداوند برای آنها تعیین کرده است، به منظور کسب رضایت الهی».

جریان این امر در عمل تربیتی ناظر بر نحوه ی عملکرد مربی براساس آن ملاکهاست. قُلْ اِنَّ هُدَیَ اللّهِ هُوَ الْهُدَی وَ اُمِرْنَا لنُسلِمَ لِرَبّ العَالَمِینَ؛ بگو: در حقیقت تنها هدایتِ خداست که هدایت واقعی است که دستور یافته ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم (انعام، آیه ی 71).

بنابراین، گزینش برنامه های تربیتی باید به نحوی صورت پذیرد که انگیزه ی رضایت خداوندی در متربی روز به روز فزونی یابد، تا جایی که وی بدون کسب رضایت الهی به هیچ عملی اقدام نکند. انتقال روحیه ی تعهد در متربی برای تطبیق اعمال با معیار و ملاک الهی بارزترین ثمره ای است که از این اصل حاصل می شود. مبانی اشتقاق اصل خدامحوری را می توان در دو بعد جهان بینی و انسان شناختی خلاصه کرد. براساس جهان بینی توحیدی، جهان از یک مشیت حکیمانه پدید آمده است و نظام هستی بر اساس خیر بودن وجود و رسانیدن موجودات به کمالات شایسته ی آنها استوار است (مطهری، ص83).

شاید مهم ترین نقطه ی افتراق مکتب تربیتی دینی با دیگر مکاتب تربیتی، در نگاه به جهان و انسان باشد. برخی از مکاتب تربیتی با ارائه ی تفسیری متفاوت از انسان و جهان، تربیت را بر محوری غیر از خدا، از قبیل پرورش عقل و خرد، نیل به رفاه و آسایش، دست یابی به فضیلت، اخلاق و غیره قرار داده اند؛ حتی دیدگاه حکمای بزرگی چون افلاطون و ارسطو نیز انسان را در سطحی کاملاً متفاوت از سطح خدامحوری قرار می دهد. آنها بیش تر مسائل تربیتی جامعه را از دیدگاهی خردگرایانه نگریسته اند (مدلین، ص45). کنفوسیوس صریحا اعلام نمود که «انجام خدمت همه جانبه به خاطر رفاه افراد بشر باید به عنوان نشانه ی یک فضیلت فوق العاده یا کامل یا احتمالاً یک فضیلت الهی قلمداد گردد» (هیوم، ص168).

هر چند دامنه ی تفکر الهی متضمن رفاه اجتماعی، تکامل و تعالی خرد و اندیشه و حتی آسایش فردی است، امّا زاویه نگاه انسان به خودش و جهان ناشی از دیدگاه الهی است.

2. اصل تعبّدمداری

مفهوم واژه ی تعبد حاکی از نوعی ارتباط انسان با خدا که مستلزم تواضع، خشوع و فروتنی در برابر او و پرهیز از طغیان، تکبر و گردن کشی از دستورها و احکام وی است (معجم مقائیس اللغة، ص206).

اصل تعبدمداری در دامنه ی تربیت از دو زاویه ی عمل تربیتی مربی نسبت به متربی و برنامه های تربیتی، مدّنظر قرار می گیرد. تعبّد در عمل تربیتی عبارت است از: «به کارگیری دستورهای الهی (امر و نهی) در تربیت متربی، اعم از این که دستورهای مزبور در گستره اهداف تربیت باشد یا در روش ها و یا هر بخش دیگر» (از نظر قرآن فرد مؤمن تنها دلیل انجام عمل را اطمینان به سرچشمه گرفتن آن از جانب خداوند می داند و به صرف آگاهی از این نکته که عمل مزبور از دید الهی مطلوب یا غیرمطلوب است اقدام به انجام آن یا اجتناب از آن می کند. در قرآن آیاتی یافت می شود که گردن نهادن به عمل را صرفا منوط به امر الهی کرده است. از آن جمله است: (انعام، آیات 4، 74 و 163)، (توبه، آیه ی 131)، (بیّنه، آیه ی 5) و آیاتی مانند: «وَأَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ؛ کسانی که ایمان آوردند از همان حق که از جانب پروردگارشان است، پیروی کردند» (محمد(ص)، آیه ی 3) «إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَی إِلَیَّ؛ و جز از آنچه بر من وحی می شود پیروی نمی کنم» (انعام، آیه ی 50)).

منظور از این اصل در برنامه ی تربیتی، ایجاد و پرورش روحیه ی تعبد در متربی است، به نحوی که در او حالتی حاکی از اطاعت متواضعانه در برابر اوامر الهی ایجاد کند. ثبات در اهداف کلی و پیروی از قوانین ماندگار الهی، انگیزش درونی ناشی از حضور خداوند نزد فرد و کسب عزت نفس از طریق اتکا به خداوند و استغناء درونی از دیگران، رهایی از احساس تنهایی و … بعضی از دستاوردهای تربیتی خدامحوری و تعبد مداری اند.

3. متربی محوری

یکی از شاخصه های مهم در سنجش کارایی هر نظام تربیتی میزان واقع نگری و تأکید آن بر متربّی است. تربیت در صورتی که بر مدار نیازها و ویژگیهای انسان باشد، مستلزم هیچ گونه فشار و نادیده گرفتن واقعیت های موجود در او نیست. تربیتی که از او آغاز می گردد و در او سیر می کند و به او ختم می شود. تربیت دینی در عین حال که انسان را به سوی خدا سوق می دهد، تأمین کننده ی نیازهای اوست؛ شایان ذکر است که دیدگاه تربیتی دین درباره ی تعالی جویی انسان به سوی خدا، با توجه به توانایی ها و محدودیت های حاکم بر وی تبیین می شود و هرگز خارج از استعداد و آمادگی او تکلیفی بر او تحمیل نمی شود.

با پذیرشِ اصل متربی محوری در تعلیم وتربیت، باید مواردی از قبیل رفق و مدارا، توجه به تفاوت های فردی، اعمال رویه های عقلانی، آزادی انسان و تدریجی بودن تربیت، مورد توجه قرار گیرد.

4. زندگی محوری

از آنجایی که دین ناظر بر کلیه ی جوانب زندگی انسان است و با نگرشی فراتر از رفع نیازهای موضعی و مادّی، جهت دهنده ی بسیاری از درخواست های انسان در روند زندگی فردی و اجتماعی از حیث گزینش و نحوه ی عمل و مسیر آن است، تربیت بر محور چنین نگرشی مستلزم عدم انفکاک از متن زندگی است. در چارچوب تربیت دینی، ترغیب به کناره گیری از اجتماع و تقویت روحیه ی مرتاضانه در فرد، امری کاملاً غیرمتعارف است (مطهری، ج2، ص241). بدین لحاظ جایگاه اجرای تربیت دینی و به عبارتی آزمایشگاه آن، متن زندگی و روند متداول آن است. قالب های تربیتی، مانند صداقت، ایثار، امانت داری، عدالت ورزی، قناعت، انفاق و… از مواردی انتخاب می شود که در مناسبات عادی زندگی جمعی مطرح و مورد توجه است؛ بدین معنا که از رهگذر نیازهای غریزی، مناسبات اجتماعی، تمایلات و گرایش های طبیعی و خلاصه هر آنچه در میدان جذب و دفع رفتارهای عادی زندگی اجتماعی قرار می گیرد، اقدام به دین ورزی و تربیت دینی می شود. آیاتی از قبیل: اعراف، 68؛ محمد، 31؛ انبیاء، 35؛ کهف، 7؛ آل عمران، 168 بر این مطلب دلالت دارند.

تأکید بر رشد اجتماعی یکی از مهم ترین دستاوردهای این اصل است.

5. فردمحوری

در اندیشه ی اسلامی همواره انسان به عنوان فرد و نه گروه در مدار تربیت و اصلاح قرار می گیرد. مفاهیم و اصطلاحاتی از قبیل تهذیب، تزکیه، تذکر، تأدیب و … در فرهنگ اسلامی، از نوعی رویکرد اصلاحی و تربیتی به فرد انسانی حکایت می کند؛ بنابراین، پدیده ی تربیت در اندیشه ی اسلامی راه ورود خود را به جامعه از طریق مواجهه ی تربیتی با تک تک افراد آن هموار می سازد. اصل فردمحوری بدین معناست که:

1. انسان مسئول اعمال خویش است. قرآن در این خصوص می فرماید: کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ؛ هر کسی در گرو دستاورد خویش است (مدثر، آیه ی 38)؛

2. هر فرد باید در مدار کنترل و نظارت خداوند و نه دیگر عوامل (جامعه و…) باشد. به تعبیر قرآن: وَ مَا یَلْفَظْ مِنْ قَوْلٍ اِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ؛ و هیچ سخنی را نمی گوید مگر این که مراقبی آماده نزد او آن را ضبط می کند (ق، آیه ی 18)؛

3. انسان به تنهایی مورد ارزیابی قرار می گیرد. قرآن در این خصوص می فرماید: وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرادی کَمَا خَلَقْنکُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ؛ و همان گونه که شما را نخستین بار آفریدیم، اکنون نیز تنها به سوی ما آمده اید (مریم، آیه ی 94).

 نظر دهید »

اصول تربیت از نظر اسلام

27 آذر 1395 توسط منجی انسان

اصول تربیت
مهم ترین اصولی که در این زمینه می توان از متون دینی استخراج کرد عبارتند از:

1. اصل خدامحوری

یکی از عام ترین اصول در تربیت اسلامی اصل خدامحوری است. این اصل جوهره ی اساسی رفتار یک فرد دین دار را تشکیل می دهد و مهم ترین اصل ایجاد تمایز تربیت دینی از دیگر رویکردهای تربیتی به شمار می آید. به طور مشخص مفهوم خدامحوری عبارت است از:

«انجام و یا قصد انجام کلیه اعمال و رفتار انسان براساس ملاک و معیارهایی که خداوند برای آنها تعیین کرده است، به منظور کسب رضایت الهی».

جریان این امر در عمل تربیتی ناظر بر نحوه ی عملکرد مربی براساس آن ملاکهاست. قُلْ اِنَّ هُدَیَ اللّهِ هُوَ الْهُدَی وَ اُمِرْنَا لنُسلِمَ لِرَبّ العَالَمِینَ؛ بگو: در حقیقت تنها هدایتِ خداست که هدایت واقعی است که دستور یافته ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم (انعام، آیه ی 71).

بنابراین، گزینش برنامه های تربیتی باید به نحوی صورت پذیرد که انگیزه ی رضایت خداوندی در متربی روز به روز فزونی یابد، تا جایی که وی بدون کسب رضایت الهی به هیچ عملی اقدام نکند. انتقال روحیه ی تعهد در متربی برای تطبیق اعمال با معیار و ملاک الهی بارزترین ثمره ای است که از این اصل حاصل می شود. مبانی اشتقاق اصل خدامحوری را می توان در دو بعد جهان بینی و انسان شناختی خلاصه کرد. براساس جهان بینی توحیدی، جهان از یک مشیت حکیمانه پدید آمده است و نظام هستی بر اساس خیر بودن وجود و رسانیدن موجودات به کمالات شایسته ی آنها استوار است (مطهری، ص83).

شاید مهم ترین نقطه ی افتراق مکتب تربیتی دینی با دیگر مکاتب تربیتی، در نگاه به جهان و انسان باشد. برخی از مکاتب تربیتی با ارائه ی تفسیری متفاوت از انسان و جهان، تربیت را بر محوری غیر از خدا، از قبیل پرورش عقل و خرد، نیل به رفاه و آسایش، دست یابی به فضیلت، اخلاق و غیره قرار داده اند؛ حتی دیدگاه حکمای بزرگی چون افلاطون و ارسطو نیز انسان را در سطحی کاملاً متفاوت از سطح خدامحوری قرار می دهد. آنها بیش تر مسائل تربیتی جامعه را از دیدگاهی خردگرایانه نگریسته اند (مدلین، ص45). کنفوسیوس صریحا اعلام نمود که «انجام خدمت همه جانبه به خاطر رفاه افراد بشر باید به عنوان نشانه ی یک فضیلت فوق العاده یا کامل یا احتمالاً یک فضیلت الهی قلمداد گردد» (هیوم، ص168).

هر چند دامنه ی تفکر الهی متضمن رفاه اجتماعی، تکامل و تعالی خرد و اندیشه و حتی آسایش فردی است، امّا زاویه نگاه انسان به خودش و جهان ناشی از دیدگاه الهی است.

2. اصل تعبّدمداری

مفهوم واژه ی تعبد حاکی از نوعی ارتباط انسان با خدا که مستلزم تواضع، خشوع و فروتنی در برابر او و پرهیز از طغیان، تکبر و گردن کشی از دستورها و احکام وی است (معجم مقائیس اللغة، ص206).

اصل تعبدمداری در دامنه ی تربیت از دو زاویه ی عمل تربیتی مربی نسبت به متربی و برنامه های تربیتی، مدّنظر قرار می گیرد. تعبّد در عمل تربیتی عبارت است از: «به کارگیری دستورهای الهی (امر و نهی) در تربیت متربی، اعم از این که دستورهای مزبور در گستره اهداف تربیت باشد یا در روش ها و یا هر بخش دیگر» (از نظر قرآن فرد مؤمن تنها دلیل انجام عمل را اطمینان به سرچشمه گرفتن آن از جانب خداوند می داند و به صرف آگاهی از این نکته که عمل مزبور از دید الهی مطلوب یا غیرمطلوب است اقدام به انجام آن یا اجتناب از آن می کند. در قرآن آیاتی یافت می شود که گردن نهادن به عمل را صرفا منوط به امر الهی کرده است. از آن جمله است: (انعام، آیات 4، 74 و 163)، (توبه، آیه ی 131)، (بیّنه، آیه ی 5) و آیاتی مانند: «وَأَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ؛ کسانی که ایمان آوردند از همان حق که از جانب پروردگارشان است، پیروی کردند» (محمد(ص)، آیه ی 3) «إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَی إِلَیَّ؛ و جز از آنچه بر من وحی می شود پیروی نمی کنم» (انعام، آیه ی 50)).

منظور از این اصل در برنامه ی تربیتی، ایجاد و پرورش روحیه ی تعبد در متربی است، به نحوی که در او حالتی حاکی از اطاعت متواضعانه در برابر اوامر الهی ایجاد کند. ثبات در اهداف کلی و پیروی از قوانین ماندگار الهی، انگیزش درونی ناشی از حضور خداوند نزد فرد و کسب عزت نفس از طریق اتکا به خداوند و استغناء درونی از دیگران، رهایی از احساس تنهایی و … بعضی از دستاوردهای تربیتی خدامحوری و تعبد مداری اند.

3. متربی محوری

یکی از شاخصه های مهم در سنجش کارایی هر نظام تربیتی میزان واقع نگری و تأکید آن بر متربّی است. تربیت در صورتی که بر مدار نیازها و ویژگیهای انسان باشد، مستلزم هیچ گونه فشار و نادیده گرفتن واقعیت های موجود در او نیست. تربیتی که از او آغاز می گردد و در او سیر می کند و به او ختم می شود. تربیت دینی در عین حال که انسان را به سوی خدا سوق می دهد، تأمین کننده ی نیازهای اوست؛ شایان ذکر است که دیدگاه تربیتی دین درباره ی تعالی جویی انسان به سوی خدا، با توجه به توانایی ها و محدودیت های حاکم بر وی تبیین می شود و هرگز خارج از استعداد و آمادگی او تکلیفی بر او تحمیل نمی شود.

با پذیرشِ اصل متربی محوری در تعلیم وتربیت، باید مواردی از قبیل رفق و مدارا، توجه به تفاوت های فردی، اعمال رویه های عقلانی، آزادی انسان و تدریجی بودن تربیت، مورد توجه قرار گیرد.

4. زندگی محوری

از آنجایی که دین ناظر بر کلیه ی جوانب زندگی انسان است و با نگرشی فراتر از رفع نیازهای موضعی و مادّی، جهت دهنده ی بسیاری از درخواست های انسان در روند زندگی فردی و اجتماعی از حیث گزینش و نحوه ی عمل و مسیر آن است، تربیت بر محور چنین نگرشی مستلزم عدم انفکاک از متن زندگی است. در چارچوب تربیت دینی، ترغیب به کناره گیری از اجتماع و تقویت روحیه ی مرتاضانه در فرد، امری کاملاً غیرمتعارف است (مطهری، ج2، ص241). بدین لحاظ جایگاه اجرای تربیت دینی و به عبارتی آزمایشگاه آن، متن زندگی و روند متداول آن است. قالب های تربیتی، مانند صداقت، ایثار، امانت داری، عدالت ورزی، قناعت، انفاق و… از مواردی انتخاب می شود که در مناسبات عادی زندگی جمعی مطرح و مورد توجه است؛ بدین معنا که از رهگذر نیازهای غریزی، مناسبات اجتماعی، تمایلات و گرایش های طبیعی و خلاصه هر آنچه در میدان جذب و دفع رفتارهای عادی زندگی اجتماعی قرار می گیرد، اقدام به دین ورزی و تربیت دینی می شود. آیاتی از قبیل: اعراف، 68؛ محمد، 31؛ انبیاء، 35؛ کهف، 7؛ آل عمران، 168 بر این مطلب دلالت دارند.

تأکید بر رشد اجتماعی یکی از مهم ترین دستاوردهای این اصل است.

5. فردمحوری

در اندیشه ی اسلامی همواره انسان به عنوان فرد و نه گروه در مدار تربیت و اصلاح قرار می گیرد. مفاهیم و اصطلاحاتی از قبیل تهذیب، تزکیه، تذکر، تأدیب و … در فرهنگ اسلامی، از نوعی رویکرد اصلاحی و تربیتی به فرد انسانی حکایت می کند؛ بنابراین، پدیده ی تربیت در اندیشه ی اسلامی راه ورود خود را به جامعه از طریق مواجهه ی تربیتی با تک تک افراد آن هموار می سازد. اصل فردمحوری بدین معناست که:

1. انسان مسئول اعمال خویش است. قرآن در این خصوص می فرماید: کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ؛ هر کسی در گرو دستاورد خویش است (مدثر، آیه ی 38)؛

2. هر فرد باید در مدار کنترل و نظارت خداوند و نه دیگر عوامل (جامعه و…) باشد. به تعبیر قرآن: وَ مَا یَلْفَظْ مِنْ قَوْلٍ اِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ؛ و هیچ سخنی را نمی گوید مگر این که مراقبی آماده نزد او آن را ضبط می کند (ق، آیه ی 18)؛

3. انسان به تنهایی مورد ارزیابی قرار می گیرد. قرآن در این خصوص می فرماید: وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرادی کَمَا خَلَقْنکُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ؛ و همان گونه که شما را نخستین بار آفریدیم، اکنون نیز تنها به سوی ما آمده اید (مریم، آیه ی 94).

 نظر دهید »

نامه سردار نقدی به رهبر انقلاب

20 آذر 1395 توسط منجی انسان

نامه سردار نقدی به رهبر انقلاب
رئیس سابق سازمان بسیج مستضعفین و معاون کنونی فرهنگی اجتماعی سپاه پاسداران به رهبر انقلاب نامه نوشت.

به گزارش خرداد، متن نامه سردار محمدرضا نقدی به رهبر انقلاب به شرح زیر است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

محضر نور چشم بسیجیان و امید مستضعفان امام خامنه‌ای عزیز (دام‌ظله)

سلام علیکم

پس از حمد الهی به خاطر توفیق خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران؛

از لطف و عنایت و اعتماد به این سرباز کوچک ولایت برای خدمت در سنگری جدید که موضوع آن دغدغه اصلی حضرتعالی است، تشکر می‌کنم و پیش از آن، اینکه رخصت دادید بیش از هفت سال خادم و نوکر بسیجیان باشم صمیمانه سپاسگزارم.

تا نفس دارم بر عهد و پیمانی که با حضرتعالی و امام و شهیدان بسته‌ام، هستم و به فضل پروردگار لحظه‌ای دست از مبارزه با کفر و نفاق و ظلم و ستم بر نخواهم داشت و ان‌شاءالله سنگر جدید خدمتم، مثل همیشه کانون جوشان عشق و اطاعت از ولایت و مبارزه با آمریکا و ایادی‌اش خواهم بود.

از خدای متعال می‌خواهم سایه پر مهر آن امام عزیز را تا ظهور امام عصر (عج) بر سر امت اسلام مستدام بدارد و تا نفس آخر توفیق خدمتگزاری به این نظام الهی را نصیب ما سازد.

سرباز کوچک ولایت

محمد رضا نقدی

 نظر دهید »

تصویر رهبر انقلاب حضرت ایت الله العظمی امام خامنه ای

14 آذر 1395 توسط منجی انسان

 نظر دهید »

بیانات رهبر معظم انقلاب در مورد بسیج

14 آذر 1395 توسط منجی انسان

بسیج یکی از آن پدیده‌های شگفت‌آور دوران انقلاب بود؛ امام بزرگوار از طرف پروردگار ملهَم(۳) شد به اینکه این اقدام را بکند؛ بسیج بیست میلیونی که ایشان اعلان کردند و سازمان بسیج که تشکیل شد، خیلی کار بزرگی بود. اصلاً معنای این کار چه بود؟ معنای این کار این بود که خدای متعال به امام بزرگوار این تعلیم را داد، این الهام را کرد که سرنوشت انقلاب را بسپرد دست جوانها؛ نه‌فقط جوانهای آن روز. وقتی جوانها وارد میدان شدند، این امانتی را که دست آنها سپرده شده است، این اعتمادی را که به آنها شده است، دست‌به‌دست در طول زمان به یکدیگر منتقل میکنند؛ و همین اتّفاق افتاده است. شاید نود درصد شماها که اینجا هستید، نه دوران امام را دیده‌اید، نه امام را مشاهده کرده‌اید، اکثرتان جنگ را ندیده‌اید امّا روحیّه، همان روحیّه است. نه اینکه من از اظهاراتی که این جوانهای عزیزمان اینجا کردند این را الهام بگیرم؛ نه، من اطّلاع دارم، من مرتبطم با جوانها. روحیّه‌ی امروز جوانهای ما همان روحیّه‌ی جوانهای آن‌وقت است؛ با این تفاوت که آنها آن‌وقت در وسط کوره‌ی انقلاب بودند، امروز آن [شرایط] نیست، درعین‌حال آن روحیّه هست. تفاوت دیگر اینکه بصیرت و آگاهی و تجربه‌ای که جوانهای ما امروز دارند، آن روز وجود نداشت؛ یعنی ما پیش رفته‌ایم. امام سرنوشت انقلاب را سپرد به شما جوانها؛ و هر مجموعه‌ی جوانی، هر نسلی، وقتی از جوانی پا میگذارد به میانسالی، در واقع این امانت را تحویل میدهد به نسل جوان بعد از خودش و این سلسله تمام‌نشدنی است.

البتّه معنای اینکه ما میگوییم حفظ انقلاب و پاسداشت انقلاب را امام به جوانها داد، این نیست که غیر جوانها مأموریّت ندارند؛ چرا، این مأموریّت همه است؛ از پیرمرد هشتادساله و بالاتر از هشتاد‌ساله تا نوجوان، از مرد تا زن، از نخبه تا غیر نخبه و مجموع آحاد ملّت و کشور مأموریّت دارند انقلابشان را حفظ کنند؛ این وظیفه‌ی همه‌ی ما است؛ امّا جوان پیش‌ران است، موتور حرکت است. اگر نسل جوان نمیبود و نمیخواست و اقدام نمیکرد، حرکت متوقّف میشد؛ اندیشه‌ی پیران و فکر و تجربه‌ی آنها آن‌وقتی به کار می‌آید که حرکت جوانانه‌ی جوانان وجود داشته باشد؛ پیش‌ران این حرکت، جوانها هستند. بنابراین امروز، شما جوانهایی که امام را ندیده‌اید مخاطب امامید، امام با شما حرف زده است، امام با شما صحبت کرده است. مراجعه کنید به مطالب امام. این یک نکته.

یک نکته‌ی دیگر این است که قطعاً حرکت بسیجی در کشور ما پیروز است. شرط اصلی‌ای که این پیروزی دارد این است که همه‌ی ما -جوانها و غیر جوانها- تقوا را و حُسن عمل را برای خودمان یک وظیفه بدانیم. تقوای شخصی و تقوای اجتماعی و گروهی، هرکدام معنایی دارد؛ حالا من درباره‌ی تقوای گروهی هم صحبت کرده‌ام، عرایضی کرده‌ام و دیگر نمیخواهم تکرار کنم. تقوا لازم است؛ خودتان را مراقبت کنید؛ هم مراقبت شخصی کنید، هم مراقبت گروهی کنید. اگر این‌[طور] شد، خدا فرمود: اِنَّ اللهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَ الَّذینَ هُم مُحسِنُون‌؛(۴) کسانی که تقوا پیشه کنند و نیکو عمل بکنند، مَعَ الَّذینَ، خدا با اینها است. اینکه خدا با یک جمعی باشد، خیلی مسئله‌ی مهمّی است.

 نظر دهید »

خانواده از نظر اسلام

14 آذر 1395 توسط منجی انسان

مقدمه
خـانـواده ، كـانـونـى است مقدس كه در سايه پيوند زناشويى دو انسان از دو جنس مخالف پـايـه گـذارى شـده و بـا پـيـدايـش و تـوليـد فـرزنـدان كامل تر مى شود. به عقيده صاحبنظران ، خانواده از نـخـسـتـين نظامهاى نهادى عمومى و جهانى است كه براى رفع نيازمندي‌هاى حياتى و عاطفى انـسـان و بـقـاى جامعه ضرورت تام شريفه ((وَاجعَلنا لِلمُتّقينَ اِماما)) (فرقان : 74)، آرمانى است كه خانواده‌هاى اسلامى بايد آن را عينيت بخشند و صلاحيت الگويى اسلام را براى تربيت شايستگان و خانواده هاى برتر براى جهانيان به اثبات برسانند.
خانواده برتر
در اسلام بـراى تـشـكيل خـانـواده ، استانداردهايى معرفى شده است . هرقدر اركان تـشكيل دهنده خانواده با آن استانداردها منطبق باشند به همان مقدار از شايستگى و برترى بـرخـوردار خـواهـنـد بـود. در روايات ، ويژگي‌هاى فراوان براى شايسته ترين زنان و مردان بيان شده است و در سيره معصومين (ع ) نيز ارشاداتى وجود دارد كه مى توان از آنها خـانـواده هـاى بـرتـر و شـايـسـتـه را شـنـاخـت . از ايـن رو، بـه طـور اجـمـال مـى توان گفت خانواده برتر از نظر اسلام ، آن است كه اركان آن شايسته و منطبق بـا اسـتـانـداردهـاى اسـلامـى باشد، مناسبات و روابطى منطبق با آموزه هاى دينى بر آنها حـاكـم بـاشـد، خـروجـى آن انـسـانـهـايـى شـايـسـتـه ومـوثـر در سـاخـته شدن جامعه ايده آل اسـلامـى بـاشـد. وامـا مـلاك بـرتـرى ، از نـظـر اسـلام ، مـال و ثروت و مانند آن نيست كه كسى به آنها ببالد و بگويد: ((نَحنُ اَكثرُ اَموالاً وَاَولادا)) (سباء: 35). از اين رو، اگر خانواده اى را برخوردار يافيتد نبايد شگفت زده شويد ((فَلا تـُعـجِبُكَ اَموالُهم وَلا اَولادُهُم )) (توبه : 55) زور وقوت مادى نيز معيار برترى نيست كه كسى در ارزيابى افراد در خانواده ها بگويد: ((كانواُ اَشَدَّ مِنكُم قُوّةً)) (توبه :9) چنانكه برخوردارى از قوم و قبيله و عشيره ، جاه و مقام وشهرت نيز ملاك برترى نست .
بـرتـرى خـانـواده بـه انـطـباق آن با استانداردهاى اسلامى و برخوردارى از ويژگيهاى ارزشـى و فـضـيـلتـهـاست . هر خانواده اى از آن استانداردها بهره مند باشد برتر است . بـنـابـرايـن ، مـنـظـور از بـرتـرى خـانـواده ، بـرتـرى در فـضـايـل انـسانى و ارزشهاى اسلامى است كه برخى از آنها باعنوان ويژگيهاى خانواده برتر خواهد آمد.

 نظر دهید »

سخنان رهبری معظم انقلاب در مورد برجام

14 آذر 1395 توسط منجی انسان

یک جمله هم من در پایان عرایضم راجع به این مسائلی که ما با این دولت مستکبر داریم عرض بکنیم. البتّه این دولتی که بنا است بیاید که هنوز نیامده؛ حالا او هندوانه‌ی دربسته است و نمیدانیم حالا داخل آن چه در می‌آید، امّا همین دولتی که الان وجود دارد -همین دولت کنونی در آمریکا- دارند برخلاف آنچه تعهّد کردند و تصمیم‌گیری مشترک کردند و مسئولین به ما آن‌وقت اعلام کردند، عمل میکنند. من اینجا لازم میدانم عرض بکنم [اینها] کارهای متعدّدی کردند، تخلّفهای متعدّدی کردند، یکی دو تا نیست، تازه‌ترینش این تمدید تحریم ده ساله است، اگر این تحریم [تمدید] بشود، قطعاً نقض برجام است -بدون تردید- و بدانند جمهوری اسلامی حتماً در مقابل آن واکنش نشان خواهد داد.

حرف من در این زمینه به مسئولین و به مردم این است که این توافق هسته‌ای که اسمش را گذاشته‌اند برجام، نباید تبدیل بشود به یک وسیله‌ای برای فشار هرچند وقت یک‌باری از سوی دشمن به ملّت ایران و به کشور ما؛ یعنی نباید اجازه بدهیم که این را وسیله‌ی فشار کنند. مسئولین به ما گفتند که ما این کار را انجام میدهیم، این اقدام را میکنیم برای اینکه فشارهای تحریم برداشته بشود؛ حالا علاوه بر اینکه آن کاری را که آن‌وقت قول دادند بکنند و بنا بود همان روز اوّل انجام بگیرد و تا هشت و نُه ماه هنوز به‌طور کامل انجام نگرفته و ناقص است -که مسئولین ما این را صریحاً بیان میکنند؛ آنهایی که خودشان دست‌اندرکار بودند این را صریحاً بیان کردند و بیان میکنند- [انجام ندادند]، این را باز وسیله‌ای قرار بدهند برای فشارهای مجدّد به جمهوری اسلامی؛ نه، جمهوری اسلامی با اتّکاء به قدرت الهی و با باور کردن قدرت حضور مردم، از هیچ قدرتی در دنیا هراس ندارد. اگر کسی به تقلید از روحیّه‌های ضعیف بنی‌اسرائیل میگوید که  حالا به ما میرسند و پدر ما را در می‌آورند- ما هم به تقلید از حضرت موسی عرض میکنیم که «کَلّا اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین».

 نظر دهید »

بیانات رهبر معظم انقلاب در مورد بصیرت

14 آذر 1395 توسط منجی انسان

از جمله‌ی چیزهایی که امروز لازم است، بصیرت سیاسی است؛ بصیرت سیاسی! ببینید؛ وقتی بصیرت باشد، انسان میتواند محیط پیرامون خود و محیط‌های دور و نزدیک را بشناسد؛ بصیرت یعنی این. وقتی بصیرت نباشد، انسان مجذوب یک چیزی میشود که واقعاً جاذبه‌ای ندارد؛ یک عدّه‌ای مجذوب آمریکا هستند، امّا این مجذوبیّت، مجذوبیّت دروغین است؛ هیچ جاذبه‌ای ندارد. حالا اینها را ما میگفتیم؛ بعد دیدید که در این انتخابات، برجسته‌ترین شخصیّت‌های سیاسی همان کشور آمدند همان چیزهایی را که ما میگفتیم، بیشتر یا دو برابر و یا چند برابرش را گفتند. این رئیس جمهوری که در آمریکا انتخاب شده است،(۲) میگوید اگر آن پولی که در این چند سال ما آمریکایی‌ها خرجِ جنگ کردیم، میخواستیم در داخل آمریکا مصرف کنیم، دو بار میتوانستیم آمریکا را بسازیم و این‌همه جادّه‌ی خراب، این‌همه پل خراب، این‌همه سدّ خراب، این‌همه شهرِ خراب، این‌همه فقیر در آمریکا نداشتیم. آن کسانی که مجذوب آن نقطه‌ی خیالی هستند، اینها را حاضرند بفهمند؟ این خرابی‌ها در آن کشور وجود دارد و پول آن کشور صرف کارهای غیرشرافتمندانه میشود؛ [آیا] این جنگهایی که او میگوید ما چند تریلیون دلار خرجش کردیم -میگوید چند هزار میلیارد دلار خرج کردیم- اینها جنگهای شرافتمندانه‌ای بوده؟ جنگ هم دو جور است؛ یک جنگ، جنگ شرافتمندانه است که انسان به قوانین انسانی احترام میگذارد. خب یک دشمنی به انسان حمله کرده، انسان در مقابل او مجبور است بجنگد؛ این جنگ، شرافتمندانه است؛ امّا آن جنگی که آمریکا در این چند سال در این منطقه به راه انداخت، جنگ شرافتمندانه نبود. خانه‌های مردم را خراب کردند، چندین ده هزار غیرنظامی را کشتند، زنها را کشتند، بچّه‌ها را کشتند، بمب ریختند، مجلس عزا را و مجلس عروسی را بمباران کردند، زیرساخت‌های چند کشور را خراب کردند. شما ببینید اینها بر سر لیبی و بر سر سوریه و بر سر عراق و بر سر یمن و بر سر افغانستان چه آوردند! این چند تریلیون، خرج این ‌چیزها شده. اینها حرفهایی است که ما همیشه میگفتیم. بصیرت این است که شما بدانید با چه کسی طرفید، بدانید که او درباره‌ی شما چه فکری دارد، بدانید که اگر چشم خودتان را بستید و فکر نکردید، ضربه خواهید خورد؛ این بصیرت است. توقّع ما از نخبگان سیاسی و غیرسیاسی کشور این است که این بصیرت را داشته باشند. مردم خوشبختانه این بصیرت را دارند؛ تعجّب است! مردم معمولی و توده‌های مردم این بصیرت سیاسی را دارند [امّا] بعضی از نخبگان ما با تکیه بر توهّماتی که دارند، این بصیرت را ندارند.

 نظر دهید »

بصیرت افزایی

12 آذر 1395 توسط منجی انسان

بصیرت به چه معناست و راه دست یابی و حفظ آن کدام است؟

بصیرت یا بینش، نوعی دید درونی است که با دید چشم ظاهری، متفاوت است و اصلاً با چشم یا اندام های ظاهری بدن، قابل دریافت نیست. بصیرت، قوّه و نیرویی قلبی است که به مدد نور الهی، پدید آمده، حقیقت و باطن امور را - چنان که هست - در می یابد. با دید بصیرت، انسان، درست را از نادرست و حق را از باطل، به آسانی تشخیص می دهد.

اهل بصیرت با امداد نیروی قدسی که به آنها عطا شده، می شنوند؛ می اندیشند؛ نگاه می کنند؛ می بینند و از عبرت ها، بهره می گیرند و آن گاه راه های روشنی را می پیمایند و بدین ترتیب، از افتادن در پرتگاه ها و لغزش گاه ها در امان می مانند.1 در واقع، بصیرت و بینش، نوری درونی است که شخص با آن نور، در میان مردم، زندگی می کند؛ چنان که قرآن کریم فرموده است: «وجَعَلنا لَهُ نُوراً یمشِی بِهِ فِی النّاسِ».2 انسان به سیر بصیرت، راه را از بی راهه و حقیقت را از امر غیرحقیقی، باز می شناسد و نیز درگرفتن اطلاعات و داده ها، درست گزینی می کند و نیز در ارائة نظر و رأی، درست گویی می کند و به فرمودة امام علی علیه السلام، آن که بصیرت و بینش نداشته باشد، رأی او، نادرست و بی ارزش است.3

بصیرت، نوعی به کارگیری عقل در مسیر هدایت انسان و استفاده از روشن گری آن است. قرآن کریم با ترغیب به بینا کردن دل ها با نور عقل، آنهایی را که از این نیرو استفاده نمی کنند، کوران واقعی معرفی می کند. خداوند می فرماید: آیا در زمین سیر نمی کنند؛ تا صاحب دل هایی گردند که بدان تعقل کنند و گوش هایی که بدان بشنوند؟ پس همانا چشم ها کور نمی شوند؛ بلکه دل هایی که در سینه ها جای دارند، کور می شوند.4

چه بی فایده است دیدة سر، هنگامی که دیدة دل، نابینا باشد. امام علی علیه السلام در این باره فرموده است: «هرگاه دیدة بصیرت، کور باشد، نگاه چشم، سودی ندهد».5

آن کس که دیدة بصیرت دارد، نگاه هایش به سوی خوبی ها کشانده شده، از بدی ها دور داشته می شود. دارندة بصیرت و بینش درونی، پیش از آن که در پی عیب های دیگران باشد، عیب های خود را می جوید و می بیند و از گناهان و خطاهای خود، دست می شوید. او می داند که دیدة کور داشتن، بهتر از دل کور داشتن است، بنابراین، دیده بر نارواها بسته، گوش را از شنیدنی های ناروا و پا را از رفتن به جایگاه های ناپسند و دست را از انجام کارهای ناشایسته و دل را از خطور گناه و اندیشه را از هر چه غیر خداست، پاک می کند.

کسانی که با دیدة بصیرت به عالم و عالمیان می نگرند، از هر عاملی که موجب نابینایی دیدة بصیرت و کوری آن می گردد، پرهیز می کنند. اینان از غفلت ها و عوامل ایجاد غفلت، دوری می ورزند؛ زیرا امام علیعلیه السلام فرموده است: «دوام یافتن غفلت، موجب کوری بصیرت می گردد».6

کسی که بصیرت الهی نصیبش شده است، محبت دنیا را از دلش خارج می سازد. امام علی علیه السلام فرموده است: «به خاطر دنیادوستی، قلب ها از نور بصیرت، کور گشته اند».7

پی نوشت ها:
1. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 158.

2. انعام، آیة 122.

3. غررالحکم و دررالکلم، ح 6548.

4. حج، آیة 46.

5. غررالحکم و دررالکلم، ح 9972.

6. همان، ح 5146.

7. همان، ح 4878.

 1 نظر

یکی از عوامل تحکیم خانواده

12 آذر 1395 توسط منجی انسان

تشخیص جایگاه زن و مرد و تأثیر آن در تحکیم خانواده
اسلام میان زن و مرد از نظر تدبیر شئون اجتماع و دخالت اراده و عمل آن دو در این تدبیر و مدیریّت تساوی کامل برقرار کرده است. دلیل این تساوی هم این است که زن تمام آن حوایج و نیازهایی را دارد که مرد داراست و از این روی، قرآن می‌فرماید: «شما زنان و مردان از جنس یکدیگرید» (آل‌عمران/ 195). پس زن و مرد در تمام آنچه که اسلام آن را حق می‌داند، برابرند و در مسایل زناشویی و پیدایش و بقای نوع بشر هم هر کس بر اساس اعضای فیزیولوژی خویش نقش خود را ایفا می‌نمایند و کسی بر کسی مزیّت ندارد (ر.ک؛ طباطبائی، 1363، ج 2: 49 و ج 4 :362ـ229).
در اسلام زن و مرد یار و یاور و مکمّل یکدیگرند و تکامل هنگامی حاصل می‌شود که این دو در تعامل صحیح و مجاز یکدیگر را کامل کنند و به فرمودة قرآن: ﴿…هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ…﴾ (البقره/187).
بنا بر آنچه بیان شد، نگاه اسلام به زن مبتنی بر انسانیّت انسان است و این همان نقطه‌ضعف گروه‌های مختلف فمینیستی است که جنبة غالب در آنها بحث جنسیّت است و به همین خاطر، نه تنها نتوانسته‌اند، مسایل پیش روی زن معاصر را حلّ و فصل نمایند، بلکه مشکلات و مسایل میان زن و مرد را بحرانی‌تر کرده‌اند. نیک می‌دانیم که زندگی صحنة صلح و جنگ، مِهر و خشم و جذب و گریز است و نیز روشن است که زندگی با صلح و مهر و جذب شیرین‌تر است. نکتة دیگر اینکه رسیدن به گلستان زیبای صلح و آرامش و مِهر و جذب بدون از خود گذشتگی، ایثار و تحمّل سختی‌ها محال است. در این میان، زنان به عنوان دختر، همسر و مادر به سهولت می‌توانند از همان آغاز زندگی نهال و بذر زیبای مهر و عطوفت و زندگی با صلح و آرامش را در دل برادران، شوهران و فرزندان بکارند و بارور سازند. امّا زن به انجام وظایف یاد شده موفّق نمی‌شود، مگر با خودسازی، جهاد با نفس و مبارزه با تمایلات شیطانی و هواهای غالب. از این روست که پیامبر(ص) می‌فرماید: «جهاد زن، شوهرداری خوب است» (برای آگاهی بیشتر، ر.ک؛ جمعیّت زنان جمهوری اسلامی ایران، 1368: 5).

 نظر دهید »

روایت

01 آذر 1395 توسط منجی انسان

مسیر می گوید : حضرت صادق(ع) به من فرمود در پیشگاه حضرت حق دعا کن و مگو کار از کار گذشته ، انچه مقدر شده همان عمل می شود و برای دعا اثری نیست …                همانا نزد خداوند عزوجل منزلت و مقامی است که به آن نتوان رسید مگر به دعا و گدایی ، اگر بنده ای دهان خود را ببندد و دعا نکند چیزی نسیبش نشود پس دعا کن تا به تو عنایت شود ….    ای مسیر هیچ دری نیست که کوبیده شود مگر اینکه امید آن هست که به روی کوبنده باز شود .

 نظر دهید »
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

منجی انسان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس