توحید ذاتی از منظر قرآن و فلسفه ملاصدرا
توحید ریشه تمامی مباحث اعتقادات اسلامی است، هر کس که بخواهد بنای معرفتی دینی خود را استوار سازد، باید از توحید «این کلمه ناب الهی» بهره جوید، خداوند، قرآن را مزین به الفاظی نموده است که حاوی عمیقترین و ژرفترین مضامین معرفت الله است و توحید سرسلسه این معارف و منشأ تمام خیرات و برکات الهی است، هر کس توحید را با جان خویش درآمیزد رستگار گردد و هر کس متوسل به شرک شود، سوء عاقبت از آنِ اوست.
توحید ذاتی، یکی از چهار شاخه توحید است که در قرآن، پیرامون اثبات آن مباحثی مطرح شده است، توحید ذاتی بهمعنای نفی هرگونه کثرت درونی و بیرونی از ذات پرودگار است، بهاین معنا که نه تنها خداوند در خلق و صنع هیچ شریکی ندارد و ذات بیمانند و بیهمتای او وجود هرگونه غیری را منتفی میکند، بلکه ذات او همچنین فاقد هرگونه اجزاء و ترکیب درونی است؛ از اینرو بر خلاف سایر مخلوقات که به ذاتشان مجموع یا برخی از ترکیبهای عقلی، وهمی و خارجی راه یافته است، ذات پرودگار واجد بساطت حقیقی و فاقد هرگونه ترکیب است.
ملاصدرا در نظام فلسفی خود، بر مبنای ادله عقلی و استدلالی به اثبات توحید ذاتی پرداخته است، شاید بتوان تمامی مبانی نظام صدرایی را در توحید ذاتی با آیات قرآنی، در دو لفظ و دو مفهوم تطبیق داد و این دو واژه همان «بینیازی ذات الهی» و «بیمانندی او از جمیع جهات» است که تمامی ادله اقامه شده مبنی بر اثبات توحید ذاتی پرودگار در کتب صدرا، به این دو لفظ بازگشت میکند.